English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solarium U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
fully paid U که حقوق خودراتمام میگیرد
hydraulic cement U سیمانی که در زیر اب میگیرد
that right inheres in him U ان حق باو تعلق میگیرد
airy-fairy U کسی که خود را میگیرد
hookers U قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
it is very easily done U بسیار اسان انجام میگیرد
weaner U کسیکه بچه را از شیر میگیرد
lunt U کبریتی که بکندی اتش میگیرد
candlelit U اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
hooker U قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
the freak takes him U وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
undertaking U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
quantity allowance U تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
nursling U بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
bass clef U کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
undertaker U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertakers U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
aneroid U فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
fusion reactor U راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
quarterback U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
kelson or keelson U کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
it is ridiculously small U بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
sheet lighning U برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
quarterbacks U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
grandfather clock U ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
cross to bear/carry <idiom> U رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
discs U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
decalescence point U دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
disc U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
outwork U قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
grandfather clocks U ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
design points U ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
hot test U تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
built in aerial آنتن دستگاهی
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
broken <adj.> U شکسته [دستگاهی]
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
gantline U رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
working section U قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
bridge U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
comas U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
cold rolling U عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
bridged U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
coma U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
perfect infinitive U مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
bridges U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
ripper U دستگاهی که زمین را شیارمیزند
bitumen boiler U دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
mansion U عمارت چند دستگاهی
mansions U عمارت چند دستگاهی
presetting U تنظیم از قبل [دستگاهی]
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
to park U پارک کردن [دستگاهی]
sunny U افتاب رو
sunniest U افتاب رو
sunnier U افتاب رو
dislocate U افتاب
dislocates U افتاب
dislocating U افتاب
queen's weather U افتاب
suns U افتاب
sunning U افتاب
subsolar U در فل افتاب
sun U افتاب
sunless U بی افتاب
sunned U افتاب
photosphere U افتاب
patent to the sun U افتاب رو
sunshine U افتاب
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
excavators U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
air compresser U دستگاهی که هوا را متراکم میکند
echo depth sounder U دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
bar bender U دستگاهی که میل گرد را خم میکند
excavator U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
automation U کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
design strength U مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
haulage U پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
p of the sun U نیش افتاب
basking U افتاب خوردن
sunshine U نور افتاب
bask U افتاب خوردن
p of the sun U طلوع افتاب
basks U افتاب خوردن
basked U افتاب خوردن
sunshine U تابش افتاب
patent to the sun U افتاب گیر
sunbeams U پرتو افتاب
sunbeam U پرتو افتاب
sunbeam U تیغ افتاب
sunsets U غروب افتاب
dry in the sun U خشکاندن در افتاب
helianthus U گل افتاب گردان
helianthemum U افتاب چرخ
helianthemum U چرخ افتاب
eclipse of sun U افتاب گرفتگی
girasole U گل افتاب پرست
girasol U گل افتاب پرست
giant swing U افتاب یا مهتاب
giant circle U افتاب شکسته
heliograph U افتاب نگار
heliolatrous U افتاب پرست
heliologist U افتاب شناس
heliotropism U افتاب گرایی
broiling sun U افتاب سوزان
heliotrope U افتاب گرای
chamaeleon U افتاب پرست
heliotrope U گل افتاب پرست
chamaeleontis U افتاب پرست
cockshut U غروب افتاب
heliotherapy U معالجه با افتاب
heliosis U افتاب زدگی
heliophilous U افتاب دوست
sun worshipper U افتاب پرست
german giant swing U افتاب شکسته
sunrise U طلوع افتاب
sunburn U افتاب زدگی
sunward U سوی افتاب
sunstruck U افتاب زده
sunshiny U افتاب گیر
sunshine recorder U افتاب سنج
sunlike U مانند افتاب
sunbath U حمام افتاب
sunbaked U افتاب پخته
sun worship U افتاب پرستی
sun struck U افتاب زده
sun dried U در افتاب خشکانیده
sunup U طلوع افتاب
sun burn U افتاب زدگی
sunstroke U افتاب زدگی
streamers U تیغ افتاب
streamer U تیغ افتاب
daisy U گل افتاب گردان
daisies U گل افتاب گردان
sunshades U افتاب گردان
sunrises U طلوع افتاب
sunflowers U گل افتاب گردان
sunflower U گل افتاب گردان
weather beaten U افتاب زده
vizor U افتاب گردان
visorless U بی افتاب گردان
visard U افتاب گردان
sunlight U نور افتاب
turnsole U گل افتاب گردان
sunbeams U تیغ افتاب
sun beam U پرتو افتاب
sundials U شاخص افتاب
dawn U طلوع افتاب
dawned U طلوع افتاب
roman candle U افتاب مهتاب
dawning U طلوع افتاب
visor U افتاب گردان
sunshade U افتاب گردان
visors U افتاب گردان
solarism U افسانههای افتاب
sundial U شاخص افتاب
solarization U تابش افتاب
dawns U طلوع افتاب
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
aeromotor U هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com