English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
purchase order U دستور خرید
stop loss order U دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
order U خرید سفارش خرید
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
underwritten U خرید
underwriting U خرید
underwrites U خرید
underwrite U خرید
buying U خرید
buys U خرید
shopping U خرید
procurement U خرید
purchasing U خرید
underwrote U خرید
purchased U خرید
bond servant U زر خرید
bondwoman U زن زر خرید
purchases U خرید
purchase U خرید
buy U خرید
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
dear bought U گران خرید
advance purchase U خرید سلف
rebuy U خرید مکرر
purchasing power U توان خرید
purchasing office U دفتر خرید
forward purchase U پیش خرید
credit purchase U خرید نسیه
bargain U خرید ارزان
purchasing department U دفتر خرید
forward purchase U خرید سلف
real estate U خرید زمین
purchase rate U نرخ خرید
purchase requisition U درخواست خرید
purchasing analyst U تحلیل گر خرید
purchasing department U قسمت خرید
purchase order U سفارش خرید
shopping basket U سبد خرید
buying rate U نرخ خرید
regional purchase U خرید محلی
corners U خرید یکجا
conditions of purchase U شرایط خرید
cornering U خرید یکجا
buying price U قیمت خرید
corner U خرید یکجا
shopping cart U گاری خرید
counter purchase U خرید متقابل
futures exchange U خرید اتی
bulk buying U خرید فله
nundination U خرید و فروش
buying and selling U خرید و فروش
buyer's market U بازار خرید
purchasing officer U مامور خرید
redemption yield U بازده خرید
forward purchasing U پیش خرید
purchasing power U قدرت خرید
blanket buying U خرید کلی
buyers market U بازار خرید
hire purchase U خرید اقساطی
purchasing patterns U الگوی خرید
coemption U خرید کل محصول
purchasing officer U مسئول خرید
bids U پیشنهاد خرید
open purchase U خرید ازاد
lump sum purchase U خرید یکجا
redemption U باز خرید
buy U خرید کردن
businesses U خرید یا فروش
business U خرید یا فروش
buys U خرید کردن
oniomania U جنون خرید
dealing U خرید و فروش
impulse buying U خرید بی مقدمه
local procurement U خرید محلی
local purchase U خرید محلی
local purchase U خرید از محل
lump sum purchase U خرید کلی
procurement cycle U دوره خرید
achate U عقیق خرید
monopolist U انحصار خرید
acquisition authority U اجازه خرید
short covering U پیش خرید
bid U پیشنهاد خرید
field buying U خرید در صحرا
purchasing office U قسمت خرید
monopsony U انحصار خرید
purchase notice agreements U قراردادهای خرید
purchasable U باب خرید
purchase notice agreements U پیمان خرید
offer to purchase U پیشنهاد خرید
to make a purchase U خرید کردن
buy in advance U پیش خرید کردن
bulk buying U خرید بصورت عمده
overbuy U در خرید افراط کردن
income effect U تناسب خرید با درامد
blanket buying U خرید بصورت عمده
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
the longs U پیش خرید کنندگان
stock trading U خرید و فروش سهام
purchasing power of money U قدرت خرید پول
purchases U خرید خریداری کردن
call option U خرید به شرط خیار
demanded U تقاضای خرید کالا
demand U تقاضای خرید کالا
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
collaborative purchase U خرید با تشریک مساعی
real account U حساب خرید املاک
hedge U خرید و فروش تامینی
hedged U خرید و فروش تامینی
purchase U خرید خریداری کردن
hedges U خرید و فروش تامینی
value for money U قدرت خرید پول
brokerage U کارمزد خرید سهام
purchased U خرید خریداری کردن
hedging U خرید و فروش تامینی
purchasing research U تحقیق در خصوص خرید
purchasing power parity U برابری قدرت خرید
demands U تقاضای خرید کالا
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
procurement lead time U زمان انجام خرید
salable U قابل خرید معاملهای
offer to purchase U پیشنهاد جهت خرید
course of dealing U دوره مذاکرات خرید
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
home trade U خرید وفروش داخلی
open purchase U خرید از بازار ازاد
shopped U کارخانه خرید کردن
saleable U قابل خرید معاملهای
handle U خرید و فروش کردن
duopsony U انحصار دو جانبه خرید
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
purchase ledger U دفتر بزرگ خرید
handles U خرید و فروش کردن
on approval U خرید کالا به شرط
shop U کارخانه خرید کردن
credit U خرید وفروش اعتباری
credited U خرید وفروش اعتباری
crediting U خرید وفروش اعتباری
average purchase rate U نرخ متوسط خرید
automated purchasing U خرید بصورت اتوماتیک
bulk buying U خرید درحجم زیاد
furriery U خرید وفروش خز خزدوزی
purchase journal U دفتر روزنامه خرید
irredeemable U باز خرید نشدنی
preclusive buying U خرید پیشگیری کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com