English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
sugroup U دسته فرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
minor league U دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
Other Matches
subspecies U قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass U بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass U گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype U بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
they came in bands U دسته دسته امدند
streams of people U دسته دسته مردم
regiments U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
trooping U دسته دسته شدن
shoals of people U دسته دسته مردم
sorts U دسته دسته کردن
scores of people U دسته دسته مردم
groups U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
troop U دسته دسته شدن
sects U دسته دسته مذهبی
trooped U دسته دسته شدن
sorted U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
distribute U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته شدن
group U دسته دسته کردن
sect U دسته دسته مذهبی
sublease U اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
subalterns U فرعی
adverse reaction U اثر فرعی
sub dam U سد فرعی
adjunct U فرعی
fall-out [side effect] U اثر فرعی
second class U فرعی
petty U فرعی
derivative U فرعی
derivatives U فرعی
secondary effect U اثر فرعی
branch lines U خط فرعی
subaltern U فرعی
adjuncts U فرعی
by-effect U اثر فرعی
byeffect U اثر فرعی
lateral U فرعی
ancillary U فرعی
spillover effect U اثر فرعی
minor U فرعی
accessory U فرعی
branch line U خط فرعی
by U فرعی
tributary U فرعی
tributaries U فرعی
half deck U پل فرعی
inferiors U فرعی
min U فرعی
inferior U فرعی
extrinsic U فرعی
succursal U فرعی
secondary U فرعی
accessorial U فرعی
incidents U فرعی
subsidiaries U فرعی
incident U فرعی
subsidiary U فرعی
side issue U مسئله فرعی
side issue U موضوع فرعی
subcommittees U کمیسیون فرعی
inset U نقشه فرعی
insets U نقشه فرعی
side issues U موضوع فرعی
accessory substances U مواد فرعی
alternate position U موضع فرعی
byname U اسم فرعی
secondary position U موضع فرعی
alternative airfield U فرودگاه فرعی
articulated connecting rod U شاتون فرعی
auxiliary activity U فعالیت فرعی
auxiliary switch U کلید فرعی
avocation U کار فرعی
nervus accessorius U عصب فرعی
accessory nerve U عصب فرعی
episodes U داستان فرعی
side issues U مسئله فرعی
appendage U دستگاه فرعی
appendages U دستگاه فرعی
wayside U ایستگاه فرعی
sideshow U نمایش فرعی
secondary stairs U پلکان فرعی
an off street U کوچه فرعی
affluent U رود فرعی
episode U داستان فرعی
backway U جاده فرعی
extensions U تلفن فرعی
subdivisions U بخش فرعی
sideshows U نمایش فرعی
annex U شعبه فرعی
annexes U شعبه فرعی
annexing U شعبه فرعی
subsidiaries U متمم فرعی
subsidiary U متمم فرعی
side effect U اثر فرعی
subdivision U بخش فرعی
sidetracked U جاده فرعی
sidetrack U جاده فرعی
extraneous U تصادفی فرعی
subcontract U قرارداد فرعی
subcontracted U قرارداد فرعی
subcontracting U قرارداد فرعی
subcontracts U قرارداد فرعی
accessory U لوازم فرعی
accessory U دعوای فرعی
overtone U صدای فرعی
overtones U صدای فرعی
side-effect U اثر فرعی
side-effects U اثر فرعی
bypass U مسیر فرعی
by-products U محصول فرعی
subcommittee U کمیته فرعی
subcommittee U کمیسیون فرعی
by-product U محصول فرعی
bypassed U مسیر فرعی
bypasses U مسیر فرعی
bypassing U مسیر فرعی
corollaries U نتیجه فرعی
corollary U نتیجه فرعی
subsection U قسمت فرعی
subsections U قسمت فرعی
adjunct U صفت فرعی
adjuncts U صفت فرعی
subcommittees U کمیته فرعی
second fiddle U شخص فرعی
sub network U شبکه فرعی
sub sector U بخش فرعی
sub station U پست فرعی
subagency U نمایندگی فرعی
subclass U طبقه فرعی
subclass U شعبه فرعی
subdirectory U فهرست فرعی
subfamily U خانواده فرعی
subfamily U تیره فرعی
subsidiary company U شرکت فرعی
subgenus U جنس فرعی
sub contractor U پیمانکار فرعی
stop street U خیابان فرعی
slave station U ایستگاه فرعی
secondary markets U بازارهای فرعی
secondary port U بندر فرعی
secondary stress U خستگی فرعی
side dish U غذاهای فرعی
side effects U اثرات فرعی
side line occupations U مشاغل فرعی
subsidiary occupations U مشاغل فرعی
side show U نمایش فرعی
side show U موضوع فرعی
sidepiece U چیز فرعی
sideway U فرعی از پهلو
subgenus U تیره فرعی
subharmonic U هماهنگ فرعی
subinterval U فاصله فرعی
annexe U ساختمان فرعی
jamb-shaft U ستون فرعی
lay-shaft U میله فرعی
DIVERSION U راه فرعی
walk-on U بازیگر فرعی
subordinate clauses U جملهوارهی فرعی
subspace U فضای فرعی
submenu U منوی فرعی
suborder U راسته فرعی
substation U ایستگاه فرعی
substrate U شکل فرعی
tine U شاخ فرعی
token money U پول فرعی
underplot U داستان فرعی
byway U راه فرعی
subordinate clause U جملهوارهی فرعی
extension U شماره فرعی
rootlet U ریشه فرعی
bypath U جاده فرعی
by product U محصول فرعی
by product U نتیجه فرعی
by product material U فراورده فرعی
by way U راه فرعی
by work U کار فرعی
byways U راه فرعی
byroad U جاده فرعی
colonnette U ستون فرعی
consequent pole U قطب فرعی
coproduct U محصول فرعی
by product U فراورده فرعی
spur track U جاده فرعی
by path U جاده فرعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com