English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lot integrity U دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ammunition lot U نوبه مهمات
lot U نوبه مهمات
inventory lot U نوبه ذخیره مهمات
lot number U شماره نوبه مهمات
inventory lot U نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
ratings U دسته بندی کردن
classifies U دسته بندی کردن
rating U دسته بندی کردن
resorted U دسته بندی کردن
groupage U دسته بندی کردن
categorizes U دسته بندی کردن
categorizing U دسته بندی کردن
resort U دسته بندی کردن
resorts U دسته بندی کردن
categorize U دسته بندی کردن
categorized U دسته بندی کردن
to form into groups U دسته بندی کردن
categorising U دسته بندی کردن
regimentalation U دسته بندی کردن
categorises U دسته بندی کردن
categorised U دسته بندی کردن
sort U دسته بندی کردن
rally U دسته بندی کردن
to categorize U دسته بندی کردن
grades U دسته بندی کردن
groups U دسته بندی کردن
classifying U دسته بندی کردن
grade U دسته بندی کردن
to erect into U دسته بندی کردن به
group U دسته بندی کردن
classify U دسته بندی کردن
rank U درجه دادن دسته بندی کردن
ranked U درجه دادن دسته بندی کردن
ranks U درجه دادن دسته بندی کردن
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
resorted U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
vendor rating U رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
junta U دسته بندی
faction U دسته بندی
grading U دسته بندی
juntas U دسته بندی
clustering U دسته بندی
classification U دسته بندی
ordination U دسته بندی
classifications U دسته بندی
ordinations U دسته بندی
assortments U دسته بندی
assortment U دسته بندی
rating U دسته بندی
factions U دسته بندی
ratings U دسته بندی
groupage U دسته بندی
scale U دسته بندی
factionist U عضو دسته بندی
junto U دسته بندی سیاسی
qsort U دسته بندی پرسشها
sorting test U ازمون دسته بندی
classifications U عمل دسته بندی
zone punch U سوراخ دسته بندی
zone decimal U دسته بندی ده دهی
zone decimal U دسته بندی اعشاری
divisions U قسمت دسته بندی
division U قسمت دسته بندی
assorted <adj.> U دسته بندی شده
classification chart U نمودار دسته بندی
sorter U دسته بندی کننده
zone U ناحیه دسته بندی
zones U ناحیه دسته بندی
clanship U دسته بندی قبیلهای
classification U عمل دسته بندی
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
color sorting test U ازمون دسته بندی رنگها
card sorting test U ازمون دسته بندی برگه ها
factional U مربوط به دسته بندی یا توط ئه
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
marshalling yard U محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
nerve fascicle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
natives Olivenöl extra U روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
cingulum U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
yarn sorting U دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
catchall U بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
stock U درانبار
stocked U درانبار
log rolling U دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
on hand U وسایل موجود درانبار
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
location survey U بازرسی در جای اجناس درانبار
warehouse refusal U اعلام عدم وجود درانبار
warehouse refusal U اعلام عدم موجودی کالا درانبار
cook off U گل کردن مهمات
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
wool sorting U دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
color codig U علامت گذاری کردن مهمات
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
marsh malaria U نوبه
ague U تب نوبه
paludism U تب نوبه
intermittent fever U تب نوبه
agoo U تب نوبه
malaria U نوبه
lot U نوبه
zone bits U بیت منطقه بیت دسته بندی
small lot U نوبه کم تعداد
algor U سرمای نوبه
inventory lot U نوبه انبار
eucalyptuses U درخت تب نوبه
eucalyptus U درخت تب نوبه
dumb ague U نوبه دزده
paludous U نوبه نشان
malarious U نوبه خیز
impaludism U نوبه مردابی
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
double quartan fever U نوبه ربع معکوس
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
sickest U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sick U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
paintress U زنی که کارش رنگ کردن سفالینه و مانند انها است
sorted U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
group U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
groups U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
rearming U تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
target materials U مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
lohmannizing U غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
water displacement U زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
inventory fraction U نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
location audit U تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
faggot U دسته کردن
bundle U دسته کردن
bands U دسته کردن
bundles U دسته کردن
wreathing U گل ها را دسته کردن
batching U دسته کردن
cluster U دسته کردن
wreathes U گل ها را دسته کردن
aggroup U دسته کردن
faggots U دسته کردن
wreathed U گل ها را دسته کردن
wreathe U گل ها را دسته کردن
fagot U دسته کردن
trussed U دسته کردن
band U دسته کردن
truss U دسته کردن
trusses U دسته کردن
sheaf U دسته کردن
trussing U دسته کردن
bundling U دسته کردن
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com