Perdic | دستش بر ملا می شود | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 24 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	be caught out <idiom> U	دستش بر ملا می شود

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	catch U	بازی دستش ده
	he did his level best U	انچه از دستش برامدکرد
	he received a broken hand U	دستش شکست
	his hand want's two fingers U	دستش دو انگشت ندارد
	his hand lack one finger U	دستش یک انگشت ندارد
	butterfingers U	کسی که چیز زود از دستش میافتد و میشکند
	He has lost count. U	حساب از دستش دررفته
	I paid him back. in his own coin. U	حقش را کف دستش گذاشتم
	He has vowed not to gamble again.	پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
	The people have got wise to him. U	مردم دستش را خوانده اند
	He has an itching palm . U	دستش کج است ( اهل دزدی است )
	I ll pay him back in his own coin . U	حقش را کف دستش خواهم گذارد
	She really gets me . She infuriates . U	از دستش خیلی کوکم
	I clasped her hand warmly. U	دستش را بگرمی می فشرم
	She never gets any gratitude . U	دستش نمک ندارد
	Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> U	روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
	Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U	کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
	to get [lay] [put] your hands on somebody <idiom> U	کسی را گرفتن [دستش به کسی رسیدن] [اصطلاح روزمره]
	to get ahold of somebody [something] [American English] <idiom> U	کسی [چیزی ] را گرفتن [دستش به کسی یا چیزی رسیدن] [اصطلاح روزمره]
	living from hand to mouth <idiom> U	دستش به دهانش می رسد
	a hand to mouth existence <idiom> U	دستش به دهانش می رسد
	money burns a hole in his pocket <idiom> U	پول تو دستش بند نمی شود
	have one's hand full U	کار مهمتر داشتن [دستم یا دستش بند است]
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy