Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
availability
U
دسترس پذیری
availablity
U
دسترس پذیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
system availability
U
دسترس پذیری سیستم
Other Matches
cold working
U
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
available
U
در دسترس
within teach
U
در دسترس
within teach
U
دسترس
accessing
U
دسترس
accessible
U
در دسترس
disposal
U
دسترس
disposal
U
در دسترس
accessed
U
دسترس
at arm's length
U
در دسترس
near at hand
U
در دسترس
accesses
U
دسترس
reaching
U
دسترس
reaches
U
دسترس
reach
U
دسترس
access
U
دسترس
reached
U
دسترس
placing at disposal
U
در دسترس گذاردن
off the shelf
U
مواد در دسترس
available by
U
در دسترس از طریق .....
available with
U
در دسترس نزد .....
inaccessible
U
خارج از دسترس
inaccessible
U
غیرقابل دسترس
on hand
<idiom>
U
قابل دسترس
accessible duct
U
مجرای دسترس
out-of-the-way
U
غیرقابل دسترس
out of the way
U
غیرقابل دسترس
access point
U
نقطه دسترس
available
U
دسترس پذیر
access
U
راه دسترس
on tap
<adj.>
U
همیشه در دسترس
accessing
U
راه دسترس
accesses
U
راه دسترس
accessed
U
راه دسترس
inaccessible
<adj.>
U
غیرقابل دسترس
to be available
U
در دسترس بودن
availability
U
در دسترس بودن
inaccessible
<adj.>
U
خارج از دسترس
accessible
U
قابل دسترس
utilizes
U
در دسترس قرار دادن
utilizing
U
در دسترس قرار دادن
passing shot
U
ضربه دور از دسترس
unavailable energy
U
نیروی خارج از دسترس
available amount
U
مقدار
[چیزهای]
در دسترس
place at disposal
U
در دسترس قرار دادن
utilising
U
در دسترس قرار دادن
utilises
U
در دسترس قرار دادن
abaton
U
[محل خارج از دسترس]
accessible
U
در دسترس قابل وصول
someone has at present
U
در دسترس کسی بودن
an accessible place
U
جای قابل دسترس
to be available
[to someone]
U
در دسترس
[کسی]
بودن
utilize
U
در دسترس قرار دادن
utilised
U
در دسترس قرار دادن
average available discharge
U
بده میانگینی دسترس
unattainbility of absolute zero
U
دسترس ناپذیری صفر مطلق
getatable
U
قابل دسترس توفیق یافتنی
ball
U
توپ دور از دسترس توپزن
to put something at somebody's disposal
U
چیزی را در دسترس
[اختیار]
کسی گذاشتن
staffing
U
قابل دسترس ساختن افرادبرای سازمانها
utilization
U
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
palette
U
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palettes
U
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
currents
U
ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
hog
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
equities
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hogged
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
equity
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
the source
U
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
hogs
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
current
U
ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
unhandy
U
ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
buffer pool
U
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
accessibly
U
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
micro prolog
U
PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
desk accessories
U
وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
data diddling
U
روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
bass response
U
بم پذیری
pliability
U
خم پذیری
water absorption
U
آب پذیری
deliquescence
U
نم پذیری
crowding out effect
U
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
penetrance
U
نفوذ پذیری
perishableness
U
فساد پذیری
perceptibility
U
ادراک پذیری
perishableness
U
فنا پذیری
passibility
U
تالم پذیری
mutabilty
U
تغییر پذیری
perfectibility
U
کمال پذیری
pardonableness
U
امرزش پذیری
paramagnetic susceptibility
U
پارامغناطیس پذیری
opposability
U
مقابله پذیری
mutability
U
تغییر پذیری
observability
U
مشاهده پذیری
transferability
U
انتقال پذیری
negotiability
U
انتقال پذیری
penetrability
U
نفوذ پذیری
movableness
U
جنبش پذیری
inflammability
U
اشتعال پذیری
inexhaustibility
U
پایان نا پذیری
indocility
U
تعلیم نا پذیری
feasibilty
U
امکان پذیری
indefeasibility
U
فسخ نا پذیری
incontrovertibility
U
بحث نا پذیری
impressionability
U
تاثیر پذیری
finitude
U
پایان پذیری
improvability
U
بهبود پذیری
hereditability
U
وراثت پذیری
generalizability
U
تعمیم پذیری
fusibility
U
گداز پذیری
flexibtlity
U
انعطاف پذیری
infusibility
U
گداز نا پذیری
insatiability
U
سیری نا پذیری
modifiability
U
تغییر پذیری
miscibility
U
امتزاج پذیری
mensurability
U
پیمایش پذیری
maintainability
U
نگهداشت پذیری
magnetization curve
U
خم مغناطیس پذیری
magnetization
U
مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility
U
مغناطیس پذیری
livability
U
زیست پذیری
lability
U
تغییر پذیری
fabllibility
U
لغزش پذیری
fatigueability
U
خستگی پذیری
justifiability
U
توجیه پذیری
intolerableness
U
تحمل نا پذیری
flammability
U
اشتعال پذیری
permeability
U
نشت پذیری
suggestibility
U
تلقین پذیری
submissiveness
U
سلطه پذیری
solubility
U
انحلال پذیری
serviceability
U
تعمیر پذیری
separability
U
تفکیک پذیری
self acceptance
U
خویشتن پذیری
selectivity
U
گزینش پذیری
scalability
U
مقیاس پذیری
reversibility
U
برگشت پذیری
suspensive
U
اندروا پذیری
tangib
U
لمس پذیری
tenability
U
دفاع پذیری
westernization
U
غرب پذیری
versatility
U
تطبیق پذیری
verifiability
U
اثبات پذیری
transmissivity
U
فرافرست پذیری
transitivity
U
سرایت پذیری
transitivity
U
انتقال پذیری
reversibility
U
بازگشت پذیری
removability
U
عزل پذیری
reflexivity
U
انعکاس پذیری
plasticity
U
انعطاف پذیری
plasticity
U
قالب پذیری
plasticity
U
شکل پذیری
plasticity
U
اندام پذیری
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
perviousness
U
تراوش پذیری
persuasibility
U
ترغیب پذیری
permeance
U
نفوذ پذیری
permeability curve
U
خم نفوذ پذیری
permeability curve
U
خم مغناطیس پذیری
permeability
U
تراوش پذیری
reflexivity
U
بازتاب پذیری
reflexibility
U
انعکاس پذیری
reflectivity
U
بازتاب پذیری
reflectability
U
بازتاب پذیری
reconcilability
U
اصلاح پذیری
reactivity
U
واکنش پذیری
ponderability
U
سنجش پذیری
polarizability
U
قطبش پذیری
pliancy
U
انحناء پذیری
pliability
U
خمش پذیری
plastisity
U
اندام پذیری
permeability
U
نفوذ پذیری
extensibility
U
گسترش پذیری
sociability
U
جامعه پذیری
commutativity
U
جابجایی پذیری
commutability
U
تخفیف پذیری
commutability
U
تبدیل پذیری
communicability
U
ارتباط پذیری
comention
U
هنجار پذیری
combinability
U
ترکیب پذیری
adaptability
U
وفق پذیری
adaptability
U
انطباق پذیری
chromaticity
U
رنگ پذیری
compressibility
U
تراکم پذیری
sociability
U
معاشرت پذیری
conceivability
U
امکان پذیری
computability
U
شماره پذیری
supercompressibility factor
U
تراکم پذیری
vulnerability
U
اسیب پذیری
gas deviation factor
U
تراکم پذیری
compressibility factor
U
تراکم پذیری
capacitance
U
برق پذیری
c
U
برق پذیری
belongingness
U
تعلق پذیری
additivity
U
جمع پذیری
acculturation
U
فرهنگ پذیری
acclimatization
U
بوم پذیری
acclimatization
U
اقلیم پذیری
liquidity
U
تسویه پذیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com