English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
passive U دستخوش عامل خارجی
passives U دستخوش عامل خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extrinsic factor U عامل خارجی
adscititious U مشتق از عامل خارجی
heterolysis U فسادوزوال در اثر عامل خارجی
source U ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
undergoes U دستخوش
undergoing U دستخوش
undergone U دستخوش
undergo U دستخوش
prey U دستخوش
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
windblown U دستخوش باد
victim U دستخوش شکار
victims U دستخوش شکار
golden handshakes U دستخوش بازنشستگی
tosser U دستخوش امواج
subject to the flood U دستخوش سیل
golden handshake U دستخوش بازنشستگی
at the mercy of U در اختیار دستخوش
peccable U دستخوش خطا
adrift دستخوش طوفان
sentient U حساس دستخوش احساسات
drifted U دستخوش پیشامد بودن
drifting U دستخوش پیشامد بودن
drifts U دستخوش پیشامد بودن
drift U دستخوش پیشامد بودن
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
tideland U زمین ساحلی دستخوش جزرومد
prey U دستخوش ساختن طعمه کردن
obsessively U دستخوش یک فکر یامیل قوی
obsessive U دستخوش یک فکر یامیل قوی
victimized U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimised U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimises U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizes U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimising U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimize U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizing U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
planker U گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
adventures U : درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventure درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
catastrophism U اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
tosses U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tossed U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tossing U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
toss U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
outsiders U خارجی
outsider U خارجی
extern U خارجی
international line U خط خارجی
extra U خارجی
extra- U خارجی
gringos U خارجی
extras U خارجی
externals U خارجی
outsides U خارجی
peripheral U خارجی
extraneous U خارجی
outboard U خارجی
external U خارجی
outside U خارجی
oversea U خارجی
exogenous U خارجی
abextra U خارجی
foreign U خارجی
gringo U خارجی
outward U خارجی
exotic U خارجی
outer U خارجی
aliens U خارجی
alien U خارجی
exoteric U خارجی
exosphere U خارجی
exteriors U خارجی
exterior U خارجی
exteroceptive U محرک خارجی
foreign currency U ارز خارجی
acrotic U بیرونی خارجی
foreign currencies U پولهای خارجی
impurity U اتم خارجی
foreign bill U برات خارجی
extrinsic U بیرونی خارجی
foreign aid U کمک خارجی
actine U قسمت خارجی
foreign national U تبعه خارجی
foreign loan U وام خارجی
fanades U نمای خارجی
facades U نمای خارجی
facade U نمای خارجی
foreign particle U جسم خارجی
foreign policy U سیاست خارجی
landfall U بویه خارجی
strangest U خارجی غریبه
strange U خارجی غریبه
foreign law U حقوق خارجی
landfalls U بویه خارجی
external transaction U معاملات خارجی
foreign national U ملیت خارجی
foreign exchange U مبادله خارجی
foreign exchange U ارز خارجی
foreign exchange U پول خارجی
external memory U حافظه خارجی
foreign exchange U تعویض خارجی
foreign deposit U سپرده خارجی
exterior varnish U لاک خارجی
external cost U هزینه خارجی
external delay U تاخیر خارجی
external docuhentation U مستندات خارجی
loads U بار خارجی
ectoparasite U انگل خارجی
concrete object U عین خارجی
load U بار خارجی
external force U نیروی خارجی
external interrupt U وقفه خارجی
external label U برچسب خارجی
external control U کنترل خارجی
slough U پوسته خارجی
exterior varnish U جلای خارجی
exterior ballistics U بالیستیک خارجی
guest U انگل خارجی
external armature U ارمیچر خارجی
guests U انگل خارجی
external benefits U فواید خارجی
external circuit U مدار خارجی
external combustion U احتراق خارجی
external command U فرمان خارجی
exosphere U قسمت خارجی جو
external load U بار خارجی
external menory U حافظه خارجی
external store U انباره خارجی
angle of emergence U زاویه خارجی
external symbol U علامت خارجی
alien enemy U دشمن خارجی
external thread U دنده خارجی
adventitious U خارجی الحاقی
external variable U متغیر خارجی
externalities U پی امدهای خارجی
externalities U اثرات خارجی
arris U زاویه خارجی
incarnation U صورت خارجی
external operation U عملیات خارجی
external pressure U فشار خارجی
external reference U مرجع خارجی
external reference U ارجاع خارجی
external reperence U ارجاع خارجی
external security U امنیت خارجی
external sort U جورکردن خارجی
external storage U انباره خارجی
external storage U حافظه خارجی
incarnations U صورت خارجی
externalization U خارجی کردن
externalises U خارجی کردن
outer planets U سیارات خارجی
outer fix U رمپ خارجی
outer connection U اتصال خارجی
superior conjunction U مقارنه خارجی
superior planets U سیارههای خارجی
outboard profile U نیمرخ خارجی
facade نمای خارجی
outside power U جریان خارجی
apophyge U منحنی خارجی
apophysis U منحنی خارجی
apothesis U منحنی خارجی
faces U نمای خارجی
face U نمای خارجی
spillover effects U اثرات خارجی
outer wall U دیوار خارجی
outness U کیفیت خارجی
spillover costs U هزینههای خارجی
externalising U خارجی کردن
overseas agent U نماینده خارجی
overseas trade U معاملات خارجی
externalize U خارجی کردن
externalized U خارجی کردن
externalised U خارجی کردن
outwork U سنگر خارجی
externalizing U خارجی کردن
outward opening U دهانه خارجی
outside view U منظره خارجی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com