English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
undershot U درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
post classical U در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
permanent structures U به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
counselling U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsels U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
nibble U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
data diddling U روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
ipso dixit U گفته بی دلیل گفته استبدادی
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
quad U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quads U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
few men U اشخاص کمی
these people U این اشخاص
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
personas U اشخاص یک کتاب
personae U اشخاص یک کتاب
displaced persons U اشخاص پناهنده
great persons U اشخاص بزرگ
persona U اشخاص یک کتاب
artificial persons U اشخاص حقوقی
many persons U خیلی اشخاص
many people U خیلی اشخاص
many a man U بسا اشخاص
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
natural persons U اشخاص طبیعی
person perception U ادراک اشخاص
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
withindoors U اشخاص داخل منزل
panel U صورت اسامی اشخاص
panels U صورت اسامی اشخاص
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
inter alia U میان اشخاص دیگر
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
damage U صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
doctrine U گفته
I was told ... U به من گفته شد ...
dite U گفته
parol U گفته
dixit U گفته
sentence U گفته
doctrines U گفته
statements U گفته
saying U گفته
sentences U گفته
sentencing U گفته
statement U گفته
sayings U گفته
dicta U گفته
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
It is being said that ... U گفته می شود که ...
mentioned <adj.> <past-p.> U گفته شده
named <adj.> <past-p.> U گفته شده
to leave unsaid U نا گفته گذاردن
missatement U گفته نادرست
that was said above U که درفوق گفته شد
termed <adj.> <past-p.> U گفته شده
statements U گفته بیانیه
stated <adj.> <past-p.> U گفته شده
told U گفته شده
that was said above که دربالا گفته شد
statement U گفته بیانیه
byword U گفته اخلاقی
he is said to have fled U گفته اند
unsay U گفته نشدن
ipso dixit U گفته محض
tag U گفته مبتذل
bywords U گفته اخلاقی
ipsedixit U گفته محض
maxims U گفته اخلاقی
maxim U گفته اخلاقی
tags U گفته مبتذل
said U گفته شده
so saying U اینرا گفته
laconism U گفته پر مغز
spoken U گفته شده
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
in a less degree U کمتر
short U کمتر
shorter U کمتر
shortest U کمتر
minor U کمتر
less U کمتر
less than U کمتر از
much less U کمتر
lesser U کمتر
Lt U کمتر از
infrequently U کمتر
minus U کمتر
above-quoted <adj.> U گفته شده در بالا
foregoning U پیش گفته شده
It is an old saying that … U از قدیم گفته اند که ...
abovementioned <adj.> U گفته شده در بالا
above said U بالا گفته شده
ipso dixit U او خود گفته است
direct oration U گفته یا قول مستقیم
d. of a statement U تکذیب گفته ایی
above-mentioned <adj.> U گفته شده در بالا
it is truly said U راست گفته اند
it is well said U خوب گفته اند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
ipsedixit U خود او گفته است
aforesid U پیش گفته شده
afore-mentioned <adj.> U گفته شده در بالا
divers statements U گفته هایی چند
aforementioned <adj.> U گفته شده در بالا
If only you had told me . U کاش به من گفته بودی
sub- U در معنای کمتر
low price U قیمت کمتر
he would not accept less U دو روز کمتر
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
minorities U بخش کمتر
cut back <idiom> U استفاده کمتر
inside of a week U در یک هفته کمتر
minority U بخش کمتر
inside of a week U کمتر از یک هفته
recanting U گفته خود را تکذیب کردن
put in <idiom> U اضافه چیزی که قبلا گفته شد
recanted U گفته خود را تکذیب کردن
on cne's own initiative U بی انکه کسی گفته باشد
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
recant U گفته خود را تکذیب کردن
ipsissima verba U عین بیانات و گفته شخص
Enough has been said! U به اندازه کافی گفته شده!
recants U گفته خود را تکذیب کردن
indirect oration U گفته یا قول غیر مستقیم
It needs to be said that ... U لازم هست که گفته بشه که ...
I told you , didnt I ? U من که بتو گفتم ( گفته بودم )
Actions speak louder than words . U دو صد گفته چونیم کردار نیست
dictum U گفته افهار نظر قضایی
dictums U گفته افهار نظر قضایی
in proof of his statement U برای اثبات گفته خود
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com