English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interwed U در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cousins U پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin U پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
sluts U دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut U دختر بی شرم دختر پیشخدمت
wenches U فاحشه دختر بازی کردن
wench U فاحشه دختر بازی کردن
to pick up women <idiom> U دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
to pick up somebody U کسی را پیدا کردن [دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
grand daughter U دختر دختر
girly U دختر
fille U دختر
granddaughter U دختر دختر
maid U دختر
daughtren U دختر
phoebe U دختر گا
girl دختر
maids U دختر
daughter U دختر
wenches U دختر
granddaughters U دختر دختر
girls U دختر
she U ان دختر یا زن
wench U دختر
daughters U دختر
lasses U دختر
sissified U دختر
quean U دختر
girlie U دختر
lass U دختر
first cousin U دختر دایی
granddaughter U دختر پسر
cowgirl U دختر گاوچران
stepdaughters U دختر خوانده
stepdaughter U دختر خوانده
first cousins U دختر عمو
hussies U دختر گستاخ
grand son U پسر دختر
first cousin U دختر عمو
hussy U دختر گستاخ
hussy U دختر جسور
age of consent U سن قانونی دختر
whose d. is she? U او دختر کیست
wench U دختر دهقان
hussies U دختر جسور
wenches U دختر دهقان
nurse maid U دختر پرستار
first cousins U دختر خاله
first cousins U دختر عمه
tomboys U دختر پسروار
balletgirl U دختر رقصنده
schoolgirl U دختر مدرسه
schoolgirls U دختر مدرسه
minx U دختر گستاخ
demoiselle U دختر خانم
teeny-boppers U دختر بچه
gamine U دختر ولگرد
gamine U دختر کوچه
proserpine U دختر زاوش
proserpina U دختر زاوش
first cousin U دختر عمه
grandson U پسر دختر
tomboy U دختر پسروار
inheritrix U زن یا دختر ارث بر
first cousins U دختر دایی
girl scout U پیشاهنگ دختر
periwinkle U گل تلفونی دختر
periwinkles U گل تلفونی دختر
maidens U دختر باکره
girl scouts U پیشاهنگ دختر
maiden U دختر باکره
girlfriend U دوست دختر
girlfriends U دوست دختر
inheritress U زن یا دختر ارث بر
ingenue U دختر ساده
czarevna U دختر تزار
goddauhgter U دختر تعمیدی
grandsons U پسر دختر
trull U دختر جوان
hoyden U دختر گستاخ
teeny-bopper U دختر بچه
hoyden ar hoi U دختر گستاخ
hoyden ar hoi U دختر بی شرم
god daughter U دختر تعمیدی
lass n U دختر بچه
belles U دختر خوشگل
belle U دختر خوشگل
girl guide U دختر پیشاهنگ
colleen U دختر بور
granddaughters U دختر پسر
colleen U دختر موخرمایی
nursemaids U دختر پرستار
nursemaid U دختر پرستار
bobby socker U دختر نابالغ
first cousin U دختر خاله
bobby soxer U دختر نابالغ
She is a pretty of it . U دختر قشنگی؟ است
girlie U دختر وار دخترانه
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. U دختر خودرأیی است
princess of the blood U دختر یا نوه پادشاه
senorita U دوشیزه دختر خانم
nieces U دختر برادر یا خواهر
pinup U تصویر دختر زیبا
gamine U دختر هوس باز
niece U دختر برادر یا خواهر
girly U دختر وار دخترانه
spinsterish U مثل دختر ترشیده
townswoman U دختر شهری فاحشه
spinster U دختر خانه مانده
milkmaids U دختر شیر دوش
old maids U دختر خانه مانده
old maid U دختر خانه مانده
spinsters U دختر خانه مانده
milkmaid U دختر شیر دوش
nymphet U دختر کوچک و زیبا
grisette U دختر کارگر فرانسوی
who is this girl ? U این دختر کیست
fillies U دختر شوخ و جوان
besom U دختر گستاخ وجسور
alumna U دختر یا زن فارغ التحصیل
goddaughter U دختر خواندهی روحانی
goddaughters U دختر خواندهی روحانی
filly U دختر شوخ و جوان
princessroyal U بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
She bore him a daughter. U برایش یک دختر آورد (زائید)
statutory rape U هتک ناموس دختر نابالغ
step daughter U دختر اندر دخترزن یا شوهر
cissies U دختر مردیا بچه زن صفت
She is a good – looker . U دختر خوش قیافه ای است
sissies U دختر مردیا بچه زن صفت
She is svelt . she has a small waist . U دختر کمر باریکی است
sissy U دختر مردیا بچه زن صفت
She is very sweet . She is a pet . U دختر خیلی نازی است
her next was a girl U بچه دومش دختر بود
kitties U دختر جوان زن سبک و جلف
jade U دختر لاسی پشم سبز
kitty U دختر جوان زن سبک و جلف
infanta U دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
She is a ball of fire. U دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
paranymph U دختر ملازم عروس به خانه داماد
electra complex U حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
The blow made me giddy young girl . U دختر گیج وسر بهوایی است
girl scouts U عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Will you go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
girl scout U عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Do you want to go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
pinup girl U دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
to date U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to go out U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
femme-fleur U [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
gal U واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gals U واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
How about going out together? U نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
to ask somebody out for dinner U کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
brownie U دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies U دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
missy U دختر خانم خانم
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
joined U ازدواج کردن
marry U ازدواج کردن
tie the knot <idiom> U ازدواج کردن
marries U ازدواج کردن
to take to wife U ازدواج کردن با
join U ازدواج کردن
married under a contract unlimited perio U ازدواج کردن
joins U ازدواج کردن
wive U ازدواج کردن
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
annul a marriage U عقد ازدواج را فسخ کردن
marriage U ازدواج پیمان ازدواج
marriages U ازدواج پیمان ازدواج
cohabiting U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabited U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
to get somebody paired off with somebody U دو نفر را جفت کردن برای ازدواج
to fix somebody up with somebody [American E] U دو نفر را جفت کردن برای ازدواج
cohabits U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabit U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
To marry below ones station. U با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
win a lady's hand U موافقت زنی را برای ازدواج جلب کردن
intermarrying U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarried U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
to marry at a registry office U در دفتر ثبت یا محضر رسمی ازدواج کردن
If only she would marry me ! U اگر فقط با من ازدواج می کرد ( درمقام آرزو کردن)
reciprocated U دادن و گرفتن
reciprocate U دادن و گرفتن
acclimatised U خو دادن یا خو گرفتن
acclimatises U خو دادن یا خو گرفتن
acclimatising U خو دادن یا خو گرفتن
acclimatized U خو دادن یا خو گرفتن
acclimatizes U خو دادن یا خو گرفتن
acclimatizing U خو دادن یا خو گرفتن
acclimatize U خو دادن یا خو گرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com