English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
they took refuge in a cave U در غاری پنهان شدند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spurge laurel U مازریون غاری
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
they parted with each other U از هم جدا شدند
they were made one U با هم یکی شدند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
they muliplied by generation U با زاد و ولدزیاد شدند
they sought of him a miracle U معجزهای از او خواستار شدند
those who did not fear won U انهایی که نترسیدندپیروز شدند
the boys were excused U شاگردان مرخص شدند
They grew attached ( attracted) to each other. U به همدیگر علاقمند شدند
the troops were scattered U سپاهیان متفرق شدند
housekeeping U مجموعه دستوراتی که یک بار اجرا شدند
How many students passed the exam? U چند نفر در امتحان قبول شدند؟
Several engineeres were removed from office. U چندین مهندس از کار بر کنار شدند
omission factor U تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
the judges were influenced by U داوران زیر نفوذ او واقع شدند
the party rallied round him U ان دسته دوباره دور اوجمع شدند
the people pressed in U مردم زور اورده داخل شدند
My shoes stretched after wearing them for a couple of days . پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
The officers were brifed on (about) the detailes. U افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
i lost my friends U دوستان خود را از دست دادم دوستانم از من جدا شدند
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
Many people were hurt when the boiler exploded. U وقتیکه دیگ بخار ترکید خیلیها مجروح شدند
Due to the review security procedures were modified . U به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
pelasgic U نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. U دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. U سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
patches U ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
patch U ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
serf U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
pleiades U هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
Apple Mac U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Macintosh computer U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
The two cars had a head –on collision. U دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
benined the curtain U پنهان
perdue U پنهان
ram cache U RA پنهان
perdu or due U پنهان
perdu U پنهان
cryptical U پنهان
delitescent U پنهان
hidden line U خط پنهان
jackes U پنهان
hugger mugger U پنهان
cryptic U پنهان
cryptically U پنهان
veiled U پنهان
latent U پنهان
backdoor U پنهان
abstruse U پنهان
occult U پنهان
hickok belt U پنهان شدن
hidden inflation U تورم پنهان
disguised unemployment U بیکاری پنهان
secretion U پنهان سازی
hidden file U فایل پنهان
hidden codes U کدهای پنهان
encrypt U پنهان کردن
eloign U پنهان کردن
concealed U پنهان شده
insconce U پنهان شدن
by end U قصد پنهان
codes U رمزهای پنهان
concealable U پنهان کردنی
crypianalysis U پنهان کاری
surreptitious U پنهان محرمانه
furtive U پنهان نهانی
cryptography U پنهان شناسی
disguised underemployment U کم کاری پنهان
hidden line removal U حذف خط پنهان
hidden objects U اشیاء پنهان
to keep dark U پنهان ماندن
to absent oneself U پنهان شدن
under cover <idiom> U پنهان شدن
to be in hiding U پنهان بودن
to be in hiding U پنهان ماندن
to lie hid U پنهان ماندن
Just between you and me. . . U از شما چه پنهان …
sweep under the rug <idiom> U پنهان کردن
lay low <idiom> U پنهان کردن
hidden surface U سطح پنهان
hidden unemployment U بیکاری پنهان
hideousness U پنهان بودن
i hid my self U را پنهان کردم
inapparent U ناپیدا پنهان
latescent U پنهان شونده
memory cache U حافظه پنهان
obreption U پنهان روی
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
conceal U پنهان کردن
cover U پنهان کردن
secrete U پنهان کردن
coverings U پنهان کردن
covers U پنهان کردن
hides U پنهان شدن
hides U پنهان کردن
secreted U پنهان کردن
caches U پنهان کردن
booby-traps U پنهان تله
booby-trapping U پنهان تله
booby-trapped U پنهان تله
cache U پنهان کردن
booby-trap U پنهان تله
booby trap U پنهان تله
secreting U پنهان کردن
secretes U پنهان کردن
hide U پنهان شدن
shadowing U پنهان کردن
shadowed U پنهان کردن
shadow U پنهان کردن
burrow U پنهان شدن
mask U پنهان کردن
masks U پنهان کردن
conceals U پنهان کردن
shadows U پنهان کردن
disguise U پنهان کردن
hide U پنهان کردن
dissimulating U پنهان کردن
dissimulates U پنهان کردن
dissimulated U پنهان کردن
dissimulate U پنهان کردن
disguising U پنهان کردن
disguises U پنهان کردن
disguised U پنهان کردن
concealment U پنهان بودن
hidden U پنهان کرده
cloaked U پنهان کردن
fudging U پنهان شدن
burrowing U پنهان شدن
burrows U پنهان شدن
abscond U پنهان شدن
absconded U پنهان شدن
absconding U پنهان شدن
absconds U پنهان شدن
cloak U پنهان کردن
closet U پنهان کردن
closets U پنهان کردن
fudges U پنهان شدن
fudged U پنهان شدن
cloaking U پنهان کردن
closeted U پنهان کردن
burrowed U پنهان شدن
closeting U پنهان کردن
cloaks U پنهان کردن
fudge U پنهان شدن
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
to lie or keep close U پنهان بردن یاماندن
veil U مستوریا پنهان کردن
the criminals' lair U پنهان گاه جنایتکاران
to keep secret U پنهان داشتن راز
veils U مستوریا پنهان کردن
secretive U سری پنهان کار
murder will out U خون نا حق پنهان نمینماند
ironies U مسخره پنهان سازی
irony U مسخره پنهان سازی
pockets U درجیب پنهان کردن
embeds U درزمین پنهان کردن
embed U درزمین پنهان کردن
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
keep under one's hat <idiom> U پنهان نگاه داشتن
pocket U درجیب پنهان کردن
occult U از نظر پنهان کردن
concealment U پنهان کردن پوشاندن
booby-trap U با پنهان تله مجهزکردن
inconcealable U غیرقابل پنهان کردن
let it all hang out <idiom> U پنهان نکردن چیزی
latent electronic image U تصویر الکتریکی پنهان
booby-trapping U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapped U با پنهان تله مجهزکردن
obstructor U پوشاننده پنهان کننده
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
booby-traps U با پنهان تله مجهزکردن
darkle U در تاریکی پنهان شدن
booby trap U با پنهان تله مجهزکردن
hidden U پنهان کرده شده پوشیده
camouflage U پنهان کردن وسایل جنگی
to ballot for U بارای پنهان انتخاب کردن
mask U ماسک زدن پنهان کردن
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
To do something on the sly (in secret). U کاری را پنهان انجام دادن
camouflaged U پنهان کردن وسایل جنگی
software encryption U پنهان کردن نرم افزاری
camouflages U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging U پنهان کردن وسایل جنگی
becloud U زیر ابر پنهان کردن
masks U ماسک زدن پنهان کردن
I stayed in concealment until the danger passed. U خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
He tried to conceal the facts. U سعی داشت حقیقت را پنهان کند
ensconce U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconcing U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconced U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconces U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
gloss over <idiom> U پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com