Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to be psyched for somebody
[American E]
U
در شادی کسی سهیم شدن
to be glad for somebody's sake
U
در شادی کسی سهیم شدن
to be pleased for somebody
U
در شادی کسی سهیم شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
participator
U
سهیم
privy
U
سهیم
allottee
U
سهیم
sharer
U
سهیم
take part
U
سهیم شدن
partaking
U
سهیم شدن
participant
U
انباز سهیم
participants
U
انباز سهیم
partakes
U
سهیم شدن
contributing structures
U
ساختارهای سهیم
take part
U
سهیم بودن
revenue sharing
U
سهیم در درامد
partaking
U
سهیم بودن در
partakes
U
سهیم بودن در
partake
U
سهیم بودن در
partake
U
سهیم شدن
interests
U
سهیم کردن
partaken
U
سهیم بودن در
interest
U
سهیم کردن
partaken
U
سهیم شدن
to cast in one lot with others
U
بادیگران سهیم شدن
copartner
U
سهیم وشریک در تجارت وغیره
courtesy runner
U
بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
profit-sharing
U
سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
profit sharing
U
سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
participates
U
سهیم شدن در مشارکت کردن
participate
U
شرکت کردن سهیم شدن
participate
U
سهیم شدن در مشارکت کردن
participated
U
شرکت کردن سهیم شدن
participated
U
سهیم شدن در مشارکت کردن
participates
U
شرکت کردن سهیم شدن
nominal partner
U
شریکی که درسود و زیان شرکت سهیم نیست و فقط از اسمش استفاده میشود
glee
U
شادی
joyance
U
شادی
rejoicing
U
شادی
gaiety
U
شادی
revelery
U
شادی
pleasance
U
شادی
jubilation
U
شادی
exultation
U
شادی
gala
U
شادی
galas
U
شادی
airiness
U
شادی
curvet
U
شادی
caper
U
شادی
capered
U
شادی
capers
U
شادی
joy
U
شادی
joyless
U
بی شادی
joys
U
شادی
rejoicings
U
شادی
revelling
U
شادی کردن
plaudit
U
هلهله شادی
jubilate
U
فریاد شادی
mirthfulness
U
شادی ونشاط
jubilees
U
روز شادی
joie de vivre
U
زیست شادی
high jinks
U
سروصدا و شادی
breezy
U
شادی بخش
jubilee
U
روز شادی
effervescence
U
طراوت و شادی
banzai
U
هلهله شادی
joyously
U
از روی شادی
revelled
U
شادی کردن
mirth
U
نشاط شادی
joy
U
شادی کردن
joys
U
شادی کردن
fool's paradise
U
شادی احمقانه
happiness
U
شادی خوشنودی
acclamation
U
تحسین و شادی
reveling
U
شادی کردن
revel
U
شادی کردن
f.mirth
U
شادی جشن
revels
U
شادی کردن
merriment
U
ابراز شادی
cock-a-hoop
U
شادی کنان
exultance
U
وجد و شادی
reveled
U
شادی کردن
To be in raptures . To be overjoyed .
U
غرق در شادی بودن
exulted
U
شادی کردن وجدکردن
tragicomedy
U
دارای حزن و شادی
tragicomedies
U
دارای حزن و شادی
exult
U
شادی کردن وجدکردن
with rejoicings and embraces
U
با شادی و فریاد هورا
ovation
U
شادی وسرور عمومی
ovations
U
شادی وسرور عمومی
exulting
U
شادی کردن وجدکردن
gleefully
U
از روی شادی و خوشحالی
exults
U
شادی کردن وجدکردن
they returned in triumph
U
شادی کنان برگشتند
elation
U
ترفیع سرفرازی شادی
carnival
U
کاروان شادی جشن
carnivals
U
کاروان شادی جشن
capered
U
از روی شادی جست وخیزکردن
caper
U
از روی شادی جست وخیزکردن
to overcrow one's rival
U
از پیروزی بر حریف شادی کردن
whoopla
U
عیاشی و شادی پر سرو صدا
capers
U
از روی شادی جست وخیزکردن
He was transported with joy.
U
از شادی درپوست نمی گنجید
jobilate
U
شادی کردن از خوشی فریاد زدن
She was transported with joy .
U
شادی تمام وجودش را فرا گرفت
fly in the ointment
<idiom>
U
یک چیز کوچک که شادی را بههم بزند
gee whiz
<idiom>
U
بافریاد شادی خود رانشان دادن
kirmess
U
جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
inequality operator
U
نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.
U
هفته آینده کانال
[تلویزیون]
را برای قسمت دیگری از
{ساعت شادی}
تنظیم کنید.
mardi gras
U
سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
Sophrosyne
U
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
to triumph over the enemy
U
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
rejoices
U
شادی کردن وجد کردن
rejoiced
U
شادی کردن وجد کردن
rejoice
U
شادی کردن وجد کردن
rejoicingly
U
شادی کنان وجد کنان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com