Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it borders on france
U
در سر حد مرز فرانسه واقع است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Monaco
U
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
Other Matches
he does not know french
U
او زبان فرانسه نمیداند فرانسه بلد نیست
locarno treaty
U
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
French
U
فرانسه زبان فرانسه
ems dispatch
U
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
french master
U
فرانسه
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
flat nose plier
U
اچار فرانسه
wrenches
U
اچار فرانسه
wrenched
U
اچار فرانسه
French Guiana
U
گویان فرانسه
wrench
U
اچار فرانسه
francophil
U
هواخواه فرانسه
French Polynesia
U
پولینزی فرانسه
french revolution
U
انقلاب فرانسه
gallice
U
بزبان فرانسه
gallophile
U
فرانسه دوست
laissez aller
U
تلفظ به فرانسه
adjustable wrench
آچار فرانسه
frenchless
U
فرانسه ندان
French Guiana
U
گیانای فرانسه
francophile
U
هواخواه فرانسه
chGteau
U
خانهایروستاییبزرگدر فرانسه
adjustable nut wrench
آچار فرانسه
francophile
U
فرانسه دوست
francophil
U
فرانسه دوست
Common Market
U
فرانسه لوکزامبورگ و هلند
Channel Tunnel
U
تونلراهآهنزیر کانالانگلستانبینانگلیسو فرانسه
He is ahead of me in french.
U
درزبان فرانسه از من جلواست
to talk french
U
فرانسه حرف زدن
to set off for France
U
رهسپار شدن به فرانسه
figure of eight knot
U
گره هشت فرانسه
Charterhouse
U
دیر کارتوزی
[در فرانسه]
Alsatians
U
اهل ایالت آلزاس در فرانسه
fabliau
U
وابسته باشعار قدیم فرانسه
marseillaise
U
مارسیز سرود ملی فرانسه
My French is not up to much.
U
فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
Alsatian
U
اهل ایالت آلزاس در فرانسه
dauphiness
U
عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
upsilon
U
است وصدای u را در فرانسه میدهد
e c s c (european coal & steel commissio
U
فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
constable of france
U
فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
dauphin
U
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
qualities
U
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
liberty pole
U
چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
quality
U
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
keep up your french
U
زبان فرانسه راهمانقدرکه میدانیدنگاه دارید
sou
U
مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
denier
U
نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
To speake broken French.
U
فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
trouvere
U
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
law french
U
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
He is giving her French lessons in exchange for English lessons
U
به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
mistral
U
باد خشک سرد شمالی درجنوب فرانسه
pyrenran
U
وابسته به کوهای PYRENEES درمیان فرانسه و اسپانی
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
champagne
U
نام مشروبی که درشامپانی فرانسه تهیه میشود
Fontainebleau
U
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
sturm und drang
U
نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
the peninsular war
U
جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce
U
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
The
[main]
protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France.
U
بریتانیا و فرانسه سردمداران
[اصلی]
در مبارزه مستعمراتی بودند.
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
poms
U
یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
pom
U
یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
the big four
U
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
femme-fleur
U
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
percheron
U
یکجور اسب نیرومندو تندروکه درنواحی فرانسه پرورده میشود
She speaks French as if it were her mother tongue . She speaks Frinch like a native .
U
فرانسه را آنقدر قشنگ صحبت می کند گویی زبان مادریش است
legion ofholour
U
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
big five
U
بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
french revolution
U
انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
tripartite declaration of 0
U
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
popular front
U
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
western european union
U
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
chateau style
U
[سبک معماری قرن نوزدهم فرانسه که ترکیب سبک های گوتیک و رنسانس بود.]
brucsels treaty organization
U
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
tricolor
U
پرچم ملی سه رنگ فرانسه سه رنگ
bestead
U
واقع
post mortem
U
پس از واقع
postmortem
U
پس از واقع
As it were
U
در واقع
situated or situate
U
واقع
in reality
U
در واقع
substantially
U
در واقع
situates
U
واقع در
indeed
U
در واقع
situating
U
واقع در
situate
U
واقع در
capsulate
U
واقع درکپسول
dereism
U
واقع گریزی
dichasial
U
واقع در دو طرف
trumped-up
U
خلاف واقع
extraception
U
واقع نگری
to come to pass
U
واقع شدن
centric
U
واقع درمرکز
superjacent
U
واقع درفوق
axile
U
واقع درمحور
alpha lyrae
U
نسر واقع
vanward
U
واقع درجلو
vega
U
نسر واقع
trumped up
U
خلاف واقع
transpontine
U
واقع در انسوی پل
extreme position
U
واقع درمنتهاالیه
to take place
U
واقع شدن
take place
U
واقع شدن
osculant
U
واقع شونده
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
intradermal
U
واقع در زیرپوست
intradermic
U
واقع در زیرپوست
intralogical
U
واقع در حدودمنطق
intramontane
U
واقع در کوهستان
it lies on the east of
U
در خاور واقع
located inside
U
تو واقع شده
life like
U
واقع نما
initiatory
U
واقع در اول
hypodermal
U
واقع در زیرپوست
haemal
U
واقع درسوی دل
sublunar
U
واقع در زیرقمر
subjacent
U
واقع در زیر
situated or situate
U
واقع شده
flight from reality
U
واقع گریزی
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
sincipital
U
واقع در جلوی سر
simultaneous with each other
U
با هم واقع شونده
shipside
U
واقع در کنارکشتی
procephalic
U
واقع در جلو سر
precordial
U
واقع در پیش دل
realist
U
واقع گرا
postern
U
واقع درعقب
limitrophe
U
واقع در مرز
realists
U
واقع گرا
vertical
U
واقع در نوک
objectivity
U
واقع بینی
realists
U
واقع بین
occurring
U
واقع شدن
lies
U
واقع شدن
hinders
U
واقع درعقب
lumbar
U
واقع در کمر
hindering
U
واقع درعقب
yonder
U
واقع درانجا
hindered
U
واقع درعقب
lied
U
واقع شدن
hinder
U
واقع درعقب
covenants
U
واقع شود
realist
U
واقع بین
realism
U
واقع گرائی
realism
U
واقع گرایی
set
U
واقع شده
sets
U
واقع شده
setting up
U
واقع شده
realism
U
واقع بینی
initialed
U
واقع در اغاز
initialing
U
واقع در اغاز
initialled
U
واقع در اغاز
initialling
U
واقع در اغاز
initials
U
واقع در اغاز
situated
U
واقع شده در
situated
U
واقع در جایگزین
covenant
U
واقع شود
occurs
U
واقع شدن
down to earth
U
واقع بین
mean
U
واقع دروسط
occur
U
واقع شدن
realistic
U
واقع گرایانه
down-to-earth
U
واقع بین
meaner
U
واقع دروسط
realistically
U
واقع گرایانه
realistically
U
واقع بین
meanest
U
واقع دروسط
realistic
U
واقع بین
nether
U
واقع در زیر
occurred
U
واقع شدن
onshore
U
واقع در ساحل
untrue
U
خلاف واقع
nether
U
واقع در پایین
lie
U
واقع شدن
initial
U
واقع در اغاز
interscapular
U
واقع در میان دو کتف
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
interseptal
U
واقع در میان جدارها
intermural
U
واقع در میان دیوارها
midship
U
واقع درمیان کشتی
midmost
U
واقع در عین وسط
middlemost
U
واقع در عین وسط
intermontane
U
واقع در میان دو کوه
intermaxillary
U
واقع در میان ارواره ها
interaxal
U
واقع در میان دو کوه
interaxial
U
واقع در میان دو کوه
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
intercensal
U
واقع در میان دو سرشماری
situated to the right
U
واقع دردست راست
intercolumnar
U
واقع در میان دو ستون
terminals
U
واقع در نوک پایان
nodal
U
واقع درنزدیک گره
interdental
U
واقع در میان دو دندان
interdigital
U
واقع در میان انگشتان
interdigitate
U
واقع در میان انگشتان
interfacial
U
واقع در میان دورو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com