English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
minor U در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minor U رشته فرعی کهاد
by pass U بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
fiberize U رشته رشته کردن
achieve تحصیل کردن
earned U تحصیل کردن
earn U تحصیل کردن
earns U تحصیل کردن
to obtain permission U تحصیل اجازه کردن
to leave school U ترک تحصیل کردن
to study for the bar U تحصیل حقوق کردن
toi mug at U سخت تحصیل کردن
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
gains U حصول تحصیل منفعت کردن
win U بدست اوردن تحصیل کردن
wins U بدست اوردن تحصیل کردن
gain U حصول تحصیل منفعت کردن
grafts U از راه نادرستی تحصیل کردن
gained U حصول تحصیل منفعت کردن
etymologize U تحصیل علم اشتقاق کردن
to study persian U زبان فارسی تحصیل کردن
graft U از راه نادرستی تحصیل کردن
grafted U از راه نادرستی تحصیل کردن
achieving U تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
achieves U تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
achieved U تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
subspecies U قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
procures U تحصیل کردن جاکشی کردن
procured U تحصیل کردن جاکشی کردن
procure U تحصیل کردن جاکشی کردن
get U حاصل کردن تحصیل کردن
studies U تحصیل کردن مطالعه کردن
gets U حاصل کردن تحصیل کردن
studying U تحصیل کردن مطالعه کردن
study U تحصیل کردن مطالعه کردن
procuring U تحصیل کردن جاکشی کردن
getting U حاصل کردن تحصیل کردن
thready U رشته رشته باصدای باریک
by pass U گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype U بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
string U رشته کردن
to interrupt a friendship U رشته دوستی را با کسی پاره کردن
To pick up (to lose) the thread of conversation. U رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
bypass U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassed U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassing U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypasses U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
thread U رشته رشته شدن
threads U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
ricer U رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
sideline U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelines U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelined U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelining U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
secs U ثانوی
peripheral U ثانوی
seconding U ثانوی
sec U ثانوی
further U ثانوی
furthers U ثانوی
furthered U ثانوی
furthering U ثانوی
second U ثانوی
seconded U ثانوی
afterexpulsion U ثانوی
secondary U ثانوی
seconds U ثانوی
obtaining U تحصیل
achievement U تحصیل
acquistion U تحصیل
acquirement U تحصیل
acquisitions U تحصیل
studying U تحصیل
securement U تحصیل
study U تحصیل
acquisition U تحصیل
schooling U تحصیل
studies U تحصیل
achievements U تحصیل
after-effects U اثر ثانوی
secondary motivation U انگیزش ثانوی
second anode U اند ثانوی
second wind U سازگاری ثانوی
secondary plan U طرح ثانوی
after-effect U اثر ثانوی
side-effects U واکنش ثانوی
secondary processes U فرایندهای ثانوی
aftertaste U لذت ثانوی
aftertastes U لذت ثانوی
secondary markets U بازارهای ثانوی
revisions U رسیدگی ثانوی
second nature U طبیعت ثانوی
aftereffect U اثر ثانوی
revision U رسیدگی ثانوی
post deflection acceleration U شتاب ثانوی
subsere U رشد ثانوی
reabsorption U جذب ثانوی
secondary inhibitor U بازدارنده ثانوی
side-effect U واکنش ثانوی
secondary function U کارکرد ثانوی
until further notice U تا اخطار ثانوی
secondary reward U پاداش ثانوی
dynode U کاتد ثانوی
coconscious U اگاهی ثانوی
side effect U واکنش ثانوی
secondary drive U سائق ثانوی
repossession U تملک ثانوی
secondary storage U انباره ثانوی
coconsciousness U اگاهی ثانوی
overglaze U لعاب ثانوی
second order conditions U شرایط ثانوی
secondary coil U پیچک ثانوی
secondary electron U الکترون ثانوی
secondary emission U صدور ثانوی
secondary elaboration U بسط ثانوی
ultor U اند ثانوی
secondary qualities U صفات ثانوی
secondary effects U اثرات ثانوی
till further notice U تا اخطار ثانوی
cotype U نوع ثانوی
twice born U تجسم ثانوی
he applied him self to study U مشغول تحصیل شد
school age U سن آغاز تحصیل
self taught U تحصیل کرده
securer U تحصیل کننده
schoolfellow U تعلیم تحصیل
school age U سالهای تحصیل
graduation U فراغت از تحصیل
getting U تحصیل شده
get U تحصیل شده
educated U تحصیل کرده
recovery U تحصیل چیزی
s.for study U ذوق تحصیل
school U تحصیل در مدرسه
schools U تحصیل در مدرسه
s.for study U میل به تحصیل
recoveries U تحصیل چیزی
gets U تحصیل شده
nonresident U تحصیل مکاتباتی
impetration U تحصیل بدرخواست
seconding U دومین بار ثانوی
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
second U دومین بار ثانوی
secondary sex characteristics U ویژگیهای جنسی ثانوی
seconds U دومین بار ثانوی
secondary storage device U دستگاه حافظه ثانوی
intensifier electrode U الکترد شتابده ثانوی
shadow memory U حافظه ثانوی موقت
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
secondary storage medium U رسانه انباره ثانوی
post deflection U الکترد شتابده ثانوی
seconded U دومین بار ثانوی
secondary emission ratio U شدت صدور ثانوی
secondary reinforcer U تقویت کننده ثانوی
secondary projection area U منطقه فرافکنی ثانوی
by-play U کار یا نمایش ثانوی
retrocessive U مبنی برواگذاری ثانوی
secondary emission characteristic U مشخصه صدور ثانوی
flip side U بخش ثانوی هرچیز
degrees U دیپلم یا درجه تحصیل
clerisy U طبقه تحصیل کرده
procuration U تحصیل چیزی خرید
procuance U تحصیل چیزی خرید
serendipity U تحصیل نعمت غیرمترقبه
school drop out U ترک تحصیل کرده
ineducable U غیر قابل تحصیل
studiousness U عشق بخواندن یا تحصیل
degree U دیپلم یا درجه تحصیل
scoolable U مشغول تحصیل اجباری
earned income U درامد تحصیل شده
schoolable U مشمول تحصیل اجباری
cultured U مهذب تحصیل کرده
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
secondary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی ثانوی
string U رشته کردن نخ کردن
yuppie U جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
availability U سهولت و امکان تحصیل اعتبار
yuppies U جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
dropout U کسی که ترک تحصیل میکند
countersigns U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigning U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersign U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigned U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
ball-flower U [ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
convocation U جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
To neglect ones studies . U از تحصیل خود غافل ماندن ( شدن )
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
my unwillingness to study U بی میلی من نسبت بتحصیل بیزازی من از تحصیل
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com