English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
available by U در دسترس از طریق .....
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
access U دسترس
accessed U دسترس
within teach U در دسترس
accesses U دسترس
accessing U دسترس
available U در دسترس
accessible U در دسترس
at arm's length U در دسترس
reach U دسترس
reaches U دسترس
reaching U دسترس
near at hand U در دسترس
disposal U در دسترس
disposal U دسترس
reached U دسترس
within teach U دسترس
available U دسترس پذیر
available with U در دسترس نزد .....
out-of-the-way U غیرقابل دسترس
inaccessible U خارج از دسترس
availablity U دسترس پذیری
out of the way U غیرقابل دسترس
inaccessible U غیرقابل دسترس
accessible duct U مجرای دسترس
on hand <idiom> U قابل دسترس
access point U نقطه دسترس
accessible U قابل دسترس
accesses U راه دسترس
placing at disposal U در دسترس گذاردن
availability U در دسترس بودن
inaccessible <adj.> U غیرقابل دسترس
accessed U راه دسترس
to be available U در دسترس بودن
access U راه دسترس
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
availability U دسترس پذیری
off the shelf U مواد در دسترس
on tap <adj.> U همیشه در دسترس
accessing U راه دسترس
utilised U در دسترس قرار دادن
available amount U مقدار [چیزهای] در دسترس
utilises U در دسترس قرار دادن
passing shot U ضربه دور از دسترس
utilising U در دسترس قرار دادن
utilize U در دسترس قرار دادن
someone has at present U در دسترس کسی بودن
utilizing U در دسترس قرار دادن
place at disposal U در دسترس قرار دادن
to be available [to someone] U در دسترس [کسی] بودن
an accessible place U جای قابل دسترس
average available discharge U بده میانگینی دسترس
accessible U در دسترس قابل وصول
unavailable energy U نیروی خارج از دسترس
abaton U [محل خارج از دسترس]
utilizes U در دسترس قرار دادن
system availability U دسترس پذیری سیستم
unattainbility of absolute zero U دسترس ناپذیری صفر مطلق
ball U توپ دور از دسترس توپزن
getatable U قابل دسترس توفیق یافتنی
to put something at somebody's disposal U چیزی را در دسترس [اختیار] کسی گذاشتن
staffing U قابل دسترس ساختن افرادبرای سازمانها
utilization U به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
how U از چه طریق
way U طریق
how far <adv.> U به چه طریق
to what extent <adv.> U به چه طریق
vi'a prep U از طریق
tao U طریق
in what way <adv.> U به چه طریق
via U از طریق
the source U خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
current U ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
unhandy U ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
long hop U توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
palette U مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palettes U مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
hog U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
currents U ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
hogs U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
dy drawing lots U به طریق قرعه
by payment U از طریق پرداخت
equally <adv.> U به همان طریق
hereditarily U به طریق ارث
similite U بهمان طریق
in no wise U بهیچ طریق
just as well <adv.> U به همان طریق
road U طریق خیابان
noway U به هیچ طریق
officially U از طریق اداری
roads U طریق خیابان
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
micro prolog U PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
buffer pool U تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
not even by [not even through] [not even by means of ] U نه حتی به وسیله [به طریق]
volatility separation U جداسازی از طریق فراریت
request mast U از طریق سلسله مراتب
by acceptance U از طریق قبولی نویسی
by tender U از طریق مزایده یا مناقصه
c U آموزش از طریق کامپیوتر
illegaly U از طریق غیر قانونی
query by example U سئوال از طریق مثال
keyed in <past-p.> وارده از طریق کلید
prescriptive right U حق مالکیت از طریق مرورزمان
in or after this manner بدینسان [بدین طریق]
in what manner U چطور بچه طریق
road haulage U حمل از طریق جاده
desk accessories U وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
request mast U گزارش از طریق سلسله مراتب
cdc U جهت دهی خودکارپیام از طریق کد
door step selling U فروش از طریق مراجعه به خانوارها
metabolize U دگرگون کردن از طریق متابولیزم
gradationally U به ترتیب درجه به طریق تصاعد
inch U پیمودن مسیر [به طریق آهسته]
trunk connection U اتصال مشترکین از طریق ترانک
to direct traffic through U ترافیک را از طریق...هدایت کردن
noise U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noises U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
trunk call U مکالمه مشترکین از طریق ترانک
administrative shippings U ارسال اماد به طریق اداری
administrative storage U انبار کردن به طریق اداری
air movement of patients U ترابری بیماران از طریق هوا
trunk calls U مکالمه مشترکین از طریق ترانک
interface U وصل کردن از طریق رابط
unearned U از طریق کار به دست نیامده
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
unix U از طریق اتصال سری به کامپیوتر دیگر
haulage U حمل و نقل کالااز طریق جاده
monetization U پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
acoustic minehunting U روش اکتشاف مین به طریق صوتی
phoned U صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
road haulier U حمل کننده کالا از طریق خشکی
crossfertilize U پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
By hook or by crook. somehow. U هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
phone U صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phones U صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phoning U صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
PGP U یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
inland waterway consignment note U صورت ارسال بار از طریق ابراه داخلی
types U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
typed U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
distributions U عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
type U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
keyboarding U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
distribution U عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
data diddling U روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
key وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
illumination by reflection U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
pulse dialling U شماره گیری تلفن از طریق ارسال پالسهایی روی خط
extensive cultivation U بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
crowding out effect U اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
DDE U دستیابی مستقیم از طریق کلید به داده دیسک یا نوار مغناطیسی
indicts U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
stakhnovism U افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
speculum U اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
circulating U ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
indicted U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indict U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
null U مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
daisy chain interrupt U یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
modem U مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
end U کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended U کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ends U کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
data interchange format U استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
budding U تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
acupressure U روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
burn in U فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
polarized U ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
irrationlism U اصول عقایدکسانی که رسیدن به مرحله یقین را از طریق اشراق والهام ممکن می دانستند
hacker U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hackers U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
false U فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
hand U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
menu display U روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
DLL U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند
airborne alert U اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
handing U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
wide area network U شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
modem U کابل یا وسیلهای که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال بدون استفاده از مودم میدهد
The world is your oyster! <proverb> U دنیا مال تو است. هر فرصتی در دسترس است!
to make approaches U وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
access U در دسترس بودن راه رسیدن به راه وصول
accessed U در دسترس بودن راه رسیدن به راه وصول
accesses U در دسترس بودن راه رسیدن به راه وصول
accessing U در دسترس بودن راه رسیدن به راه وصول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com