English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inshrine U در حکم مزاریا معبد بودن برای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
shrine U معبد
sacrarium U معبد
shrines U معبد
temples U معبد
temple U معبد
fane U معبد
meeting house U معبد
torii U مدخل معبد
jion U صدای معبد
camarin U معبد در کلیسا
anticum U جرز جلوی معبد
torii U طاق مدخل معبد
delphic U ساکن معبد دلف یونان
delphian U ساکن معبد دلف یونان
flamen U کاهن معبد یکی ازخدایان
parthenon U پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
pantheon U معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
burnt offering U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offerings U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
pantheons U معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
to stand ready for [+ noun] U آماده بودن برای
misbecome U نامناسب بودن برای
just in case U برای مطمئن بودن
to stand ready to [+ verb] U آماده بودن برای
to act [as somebody] U پاسخگو بودن [برای]
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
to be clear to somebody U برای کسی واضح بودن
to be clear to somebody U برای کسی مشخص بودن
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
overtask U زیاد سنگین بودن برای
serves U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
to be congenial to somebody [things] U برای کسی دلپذیر بودن [اشیا]
to be congenial to somebody [things] U برای کسی سازگار بودن [اشیا]
to be congenial to somebody [things] U برای کسی مطبوع بودن [اشیا]
served U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
end in itself <idiom> U مکان کافی برای راحت بودن
turn up one's nose at <idiom> U ردکردن خوب بودن برای کسی
serve U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
to be the obvious thing [for somebody or something] U آشکار [بدیهی] بودن [برای کسی یا چیزی]
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
in distance U نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
to be on-call U در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
freedoms U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
parking siding U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
to go down [in a particular way] with somebody U برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن
validation U بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
freedom U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
waiting games U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
Her teacher's presence caused her considerable discomfort. U بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
verification U بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
desqview U نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
abuts U مماس بودن مجاور بودن
abutted U مماس بودن مجاور بودن
slouching U خمیده بودن اویخته بودن
agree U متفق بودن همرای بودن
resides U ساکن بودن مقیم بودن
abut U مماس بودن مجاور بودن
agrees U متفق بودن همرای بودن
agreeing U متفق بودن همرای بودن
slouches U خمیده بودن اویخته بودن
slouched U خمیده بودن اویخته بودن
appertains U مربوط بودن متعلق بودن
look for U منتظر بودن درجستجو بودن
having U مالک بودن ناگزیر بودن
have U مالک بودن ناگزیر بودن
urgency U فوتی بودن اضطراری بودن
reside U ساکن بودن مقیم بودن
resided U ساکن بودن مقیم بودن
slouch U خمیده بودن اویخته بودن
pend U معوق بودن بی تکلیف بودن
include U شامل بودن متضمن بودن
pertained U مربوط بودن متعلق بودن
moons U سرگردان بودن اواره بودن
disagree U مخالف بودن ناسازگار بودن
pertain U مربوط بودن متعلق بودن
haze U گرفته بودن مغموم بودن
precedes U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
abler U لایق بودن مناسب بودن
ablest U لایق بودن مناسب بودن
precede U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
to be due U مقرر بودن [موعد بودن]
pertains U مربوط بودن متعلق بودن
includes U شامل بودن متضمن بودن
disagrees U مخالف بودن ناسازگار بودن
govern U نافذ بودن نافر بودن بر
governed U نافذ بودن نافر بودن بر
disagreeing U مخالف بودن ناسازگار بودن
governs U نافذ بودن نافر بودن بر
owe U مدیون بودن مرهون بودن
owed U مدیون بودن مرهون بودن
disagreed U مخالف بودن ناسازگار بودن
owes U مدیون بودن مرهون بودن
moon U سرگردان بودن اواره بودن
consists U شامل بودن عبارت بودن از
wanted U فاقد بودن محتاج بودن
consist U شامل بودن عبارت بودن از
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
to stand for U نامزد بودن هواخواه بودن
appertaining U مربوط بودن متعلق بودن
appertained U مربوط بودن متعلق بودن
inhere U جبلی بودن ماندگار بودن
consisting U شامل بودن عبارت بودن از
appertain U مربوط بودن متعلق بودن
stravaig U سرگردان بودن بی هدف بودن
depend U مربوط بودن منوط بودن
depends U مربوط بودن منوط بودن
discord U ناجور بودن ناسازگار بودن
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
stravage U سرگردان بودن بی هدف بودن
want U فاقد بودن محتاج بودن
depended U مربوط بودن منوط بودن
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
stand U بودن واقع بودن
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com