English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in the meeting of d may U در جلسه سوم می
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
session U جلسه
sessions U جلسه
meet U : جلسه
meets U : جلسه
briefing U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
briefings U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
sitting U جلسه
sittings U جلسه
adjournment U احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournments U احاله رسیدگی به جلسه بعد
agenda U دستور جلسه
agenda U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
agendas U دستور جلسه
agendas U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
marathon U جلسه گروهی طولانی
marathons U جلسه گروهی طولانی
record U صورت جلسه سابقه
minute U خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
minute U صورت جلسه
minutes U صورت جلسه
committee U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committees U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
reunion U تجدید جلسه
reunions U تجدید جلسه
convene U تشکیل جلسه دادن
convened U تشکیل جلسه دادن
convenes U تشکیل جلسه دادن
convening U تشکیل جلسه دادن
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
critique U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
critiques U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
stag U جلسه یا مهمانی مردانه
stags U جلسه یا مهمانی مردانه
convocation U جلسه عمومی دانشجویان
convocations U جلسه عمومی دانشجویان
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
meeting U جلسه
meeting U انجمن جلسه
meetings U جلسه
meetings U انجمن جلسه
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
spectators U مستمعین جلسه دادگاه
protocol U صورت جلسه ازمایش
protocol U صورت جلسه کنفرانس
protocols U صورت جلسه ازمایش
protocols U صورت جلسه کنفرانس
chairman U رئیس جلسه
chairmen U رئیس جلسه
briefing direction U دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
bull session U جلسه محاوره ومرور
cabinet council U جلسه هیات وزیران
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
court session U جلسه دادگاه
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
for two weeks U جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
general meeting U جلسه عمومی
hansardize U متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
nonresident U غیرحاضر در جلسه
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
order of the day U دستور جلسه
peremptory undertaking U تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
private session U جلسه غیر علنی
proces verbal U صورت جلسه نشست نامه
public session U جلسه علنی
rehearing U جلسه دادرسی مجدد
seance U جلسه
seance U جلسه احضارارواح وغیره
seance U جلسه احضار روح
sederunt U جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
sitting in camera U جلسه غیر علنی
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
special session U جلسه فوق العاده
special session U جلسه مخصوص
the house went into secret session U مجلس جلسه سری
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
to hold a session U جلسه منعقد کردن
to sit U درباره موضوعی جلسه کردن
walkthrough U جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
work out U برنامه یک جلسه تمرین
chairperson U رئیس جلسه
chairpersons U رئیس جلسه
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
The meeting was postponed. U جلسه را عقب انداختند
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. U من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
Other Matches
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com