English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
moderate sea U دریای معتدل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Anatolia U منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
high sea U دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
moderates U معتدل
soft-spoken U معتدل
soft spoken U معتدل
mitigatory U معتدل
mildest U معتدل
milder U معتدل
moderate U معتدل
soberly U معتدل
moderated U معتدل
green U معتدل
greenest U معتدل
mild U معتدل
sanest U معتدل
moderate fog U مه معتدل
temperate U معتدل
sober U معتدل
mitigative U معتدل
middleman U معتدل
middlemen U معتدل
moderating U معتدل
sane U معتدل
saner U معتدل
flat calm U دریای روغنی
dead sea U دریای لوط
high sea U دریای ازاد
high seas U دریای ازاد
mare clausum U دریای بسته
mediterranean sea U دریای مدیترانه
adriatic sea U دریای ادریانیک
aegean sea U دریای اژه
mare liberum U دریای ازاد
blue water U دریای ازاد
territorial sea U دریای داخلی
the black sea U دریای سیاه
Oman U دریای عمان
smooth see U دریای ارام
seaway U دریای متلاطم
sea nettle U ستاره دریای
sea fight U جنگ دریای
rough sea U دریای خراب
territorial sea U دریای ساحلی
attemper U معتدل کردن
medium U متوسط معتدل
mediums U متوسط معتدل
modest U معتدل نسبتا کم
temperate climate U اب و هوای معتدل
temperate climate U اقلیم معتدل
heavy sea U دریای خیلی خراب
gannet U غاز دریای شمالی
pontic U وابسته به دریای سیاه
solan U قاز دریای شمالی
service squadron U قسمت خدمات دریای
pontic U شبیه دریای سیاه
bathyal U مربوط به دریای عمیق
atlantic U دریای محیط غربی
pores U در دریای تفکرغوطه ور شدن
pore U در دریای تفکرغوطه ور شدن
Channel Islands U جزیرههای دریای مانش
calm sea U دریای خیلی ارام
closed sea U دریای غیر ازاد
erythrean U وابسته به دریای قلزم
inordinate U مفرط غیر معتدل
sane views U نظریات معقولانه یا معتدل
soft shell U دارای عقیده معتدل
moderate U ماده معتدل کننده
moderated U ماده معتدل کننده
moderates U ماده معتدل کننده
moderating U ماده معتدل کننده
ambivert U ادم معتدل و میانه رو
polynya U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
polynia U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
booby U نوعی قاز دریای شمالی
mediterranean sea U دریای روم بحر الروم
ship fever U طوفان سخت در دریای چین
slake U معتدل شدن کاهش یافتن
alloys U عیار زدن معتدل کردن
seasons U ادویه زدن معتدل کردن
slaked U معتدل شدن کاهش یافتن
season U ادویه زدن معتدل کردن
seasoned U ادویه زدن معتدل کردن
slakes U معتدل شدن کاهش یافتن
modifies U تغییر دادن معتدل ساختن
modify U تغییر دادن معتدل ساختن
modifying U تغییر دادن معتدل ساختن
alloy U عیار زدن معتدل کردن
typhoons U توفان سخت دریای چین گردباد
overland route U راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
typhoon U توفان سخت دریای چین گردباد
submarine U زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
submarine boat U زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
intemperate zone U منطقه غیر معتدل یرد یا بسیارگرم
jabiru U لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا
Latvia U جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
small craft warning U پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
fire support station U نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
China denies militarizing South China Sea. U چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
baltic U دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
mediterranean U وابسته بدریای مدیترانه دریای مدیترانه
temper U معتدل کردن میزان کردن
tempers U معتدل کردن میزان کردن
tempered U معتدل کردن میزان کردن
socialist international U بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
fabianism U نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com