English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collecting of the current U دریافت جریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
inception U دریافت
synecdoche U هم دریافت
apperception U دریافت
transmission/reception of messages U دریافت
receptions U دریافت
percipience U دریافت
comprehension U دریافت
comprehensions U دریافت
collection U دریافت
collections U دریافت
receiving U دریافت
discernment U دریافت
receipt U دریافت
delivery U دریافت
reception U دریافت
receipts U دریافت
deliveries U دریافت
sentience U دریافت
apprehension U دریافت
apprehensions U دریافت
sensing U دریافت
mental perception U دریافت
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
recovering U دریافت کردن
recover U دریافت کردن
acquires U دریافت کردن
acquiring U دریافت کردن
payee U دریافت کننده
draw U دریافت کردن
receptions U دریافت پذیرش
hear from <idiom> U دریافت نامه
pull down U دریافت کردن
recovers U دریافت کردن
recipients U دریافت کنندگان
come into <idiom> U دریافت کردن
draws U دریافت کردن
recipients U دریافت کننده
recipient U دریافت کنندگان
perceptions U دریافت احساس
receivable U دریافت کردنی
recipiency U قوه دریافت
recipient U دریافت کننده
reception U دریافت پذیرش
pick up <idiom> U دریافت کردن
recieve only U دریافت محض
recieve U دریافت کردن
acquire U دریافت کردن
perception U دریافت احساس
collection of goods U دریافت کالا
receives U دریافت کردن
receivers U دریافت کننده
receivers U متصدی دریافت
payees U دریافت کننده
long distance reception U دریافت دور
catcher's side U سمت دریافت
collecting main U شبکه دریافت
receiver U متصدی دریافت
answer/originate U دریافت / ارسال
receiver U دریافت کننده
audio reception U دریافت صوتی
getter U دریافت کننده
receive U دریافت کردن
handshaking U آماده دریافت
percept U دریافت ادراکی
mail call U دریافت نامه از پستخانه
boost U کمک دریافت شده
boosted U کمک دریافت شده
boosting U کمک دریافت شده
boosts U کمک دریافت شده
goods received note U برگه دریافت کالا
intuitions U کشف دریافت ناگهانی
received data U داده دریافت شده
consignee U دریافت کننده محموله
intuition U کشف دریافت ناگهانی
pick up <idiom> U دریافت صدای رادیو و...
deferred income U پیش دریافت درامد
obtain U گرفتن یا دریافت کردن
obtained U گرفتن یا دریافت کردن
obtains U گرفتن یا دریافت کردن
on the dole <idiom> U دریافت خیر وسعادت
bills receivable U بروات قابل دریافت
receipts U رسید پیام دریافت شد
fee charged U هزینه دریافت شده
mortality U قابلیت دریافت ضایعات
receipts U دریافت رسید دادن
receipt U رسید پیام دریافت شد
receipt U دریافت رسید دادن
payees U دریافت کننده پول
payees U دریافت کننده وجه
out U دریافت کننده سرویس
out- U دریافت کننده سرویس
outed U دریافت کننده سرویس
bills receivable U براتهای دریافت کردنی
payee U دریافت کننده پول
payee U دریافت کننده وجه
automatic send/reciever U ارسال و دریافت خودکار
asr U ارسال و دریافت اتوماتیک
sink U دریافت انتهای خط ارتباتی
sinks U دریافت انتهای خط ارتباتی
hand out U حریف دریافت کننده سرویس
surprise dosage U دریافت دوز ناگهانی اتمی
collects U بدست آوردن یا دریافت داده
cash U دریافت کردن صندوق پول
cashed U دریافت کردن صندوق پول
annuitant U دریافت دارنده مقرری سالانه
pick up <idiom> U سوارکردن مسافر ،دریافت کردن
drew U دریافت کرد ناتمام گذاشت
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
gather U دریافت داده از منابع مختلف
pass reciever U دریافت کننده مجاز پاس
i/o U مربوط به ارسال یا دریافت داده
garble U اشتباه درارسال و دریافت پیام
get a fix on something <idiom> U نامه الکترونی دریافت کردن
cashes U دریافت کردن صندوق پول
cashing U دریافت کردن صندوق پول
administrative lead time U زمان اداری دریافت اماد
collecting U بدست آوردن یا دریافت داده
charges collect U هزینه نقدا" دریافت میشود
gripped U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
holds U دریافت کردن گرفتن توقف
input U کامپیوتری که داده دریافت میکند
grips U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
inputted U کامپیوتری که داده دریافت میکند
hold U دریافت کردن گرفتن توقف
gripping U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
grip U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
cc U هزینه نقدا" دریافت میشود
collect U بدست آوردن یا دریافت داده
mode U حالت کامپیوتر برای دریافت داده
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
hitched U کامل کردن پاس به دریافت کننده
flat pass U پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
tollbooth U گیشه دریافت عوارض راه نواقل
zction for dammages U اقدام برای دریافت خسارت وارده
suicide pass U پاس به دریافت کننده از پشت سرش
freight collect U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
tolbooth U گیشه دریافت عوارض راه نواقل
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
modes U حالت کامپیوتر برای دریافت داده
collections U عمل دریافت داده از منابع مختلف
carriage forward U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
cut block U سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
collection U عمل دریافت داده از منابع مختلف
answer/originate U که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com