English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to make a hand of anything U درکاری کامیاب شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on the house <idiom> U مجاز درکاری
to p with a task U درکاری پشت کارداشتن
to be to blame for something U مقصر درکاری بودن
in the swim <idiom> U درکاری فعالیت داشتن
duumvirate U اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
fillbelly U کسیکه درکاری حریص باشد
To be an old hand at something. U درکاری سابقه وتجربه داشتن
sink or swim <idiom> U افت وخیز درکاری داشتن
turn the trick <idiom> U درکاری که میخواست موفق شدن
to come to the fore U قسمت مهم درکاری داشتن
To put obstacles in the way. U سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
let it rip <idiom> U انجام بیش از اندازه چیزی ،گیرافتادن درکاری
To put money into somethings. U درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
gallio U ماموریاشخصی که ازدخالت درکاری که بیرون ازصلاحیت اوست خود داری
prosperous U کامیاب
throve U کامیاب شد
successful U کامیاب
succeeder U کامیاب
towardly U کامیاب نرم
to miss fire U کامیاب نشدن
to come through U کامیاب شدن
to pull through U کامیاب شدن
succeeded U کامیاب شدن
palmy U برجسته کامیاب
speeding U کامیاب بودن
speeds U کامیاب بودن
succeed U کامیاب شدن
succeeds U کامیاب شدن
speed U کامیاب بودن
to get away with U درهرکوششی کامیاب شدن
he had no success U کامیاب یاموفق نشد
prospering U کامیاب شدن پیشرفت کردن
god speed you U کامیاب شوید موفق باشید
to make one's U در کار خود کامیاب شدن
prosper U کامیاب شدن پیشرفت کردن
prospered U کامیاب شدن پیشرفت کردن
thriving U رونق یافتن کامیاب شدن
thrives U رونق یافتن کامیاب شدن
thrived U رونق یافتن کامیاب شدن
thrive U رونق یافتن کامیاب شدن
prospers U کامیاب شدن پیشرفت کردن
the same shall succeed U انانی که شکیبایی دارندهمان ها کامیاب خواهند شد
he is sanguine of success U خوش بین یادلگرم است که کامیاب خواهد شد
he prospered in his business U در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
to strike oil U کامیاب شدن موفق شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com