Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interlaced
U
درهم بافته مشبک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intertwining
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwines
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwined
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwine
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
interlaced scan
U
پوییدن درهم بافته
interweave
U
نقش شلوغ و درهم بافته
netted veined
U
دارای رگههای مشبک مشبک العروق
wicker work
U
سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
lattice suspension bridge
U
پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
jijim
[cicim]
U
جاجیم
[دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
Kurdish rug
U
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
mashed
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mash
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashes
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashing
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
pleach
U
درهم پیچیدن درهم گیر افتادن
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
clutters
U
درهم ریختگی درهم وبرهمی
cluttered
U
درهم ریختگی درهم وبرهمی
clutter
U
درهم ریختگی درهم وبرهمی
Pazyryk rug
U
فرش پازیریک
[این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
floral design
U
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
grilled
U
مشبک
cribriform
U
مشبک
cancellate
U
مشبک
netted
U
مشبک
cancellated
U
مشبک
meshy
U
مشبک
gridded
U
مشبک
latticed
U
مشبک
flowing
<adj.>
U
مشبک
reticular
U
مشبک
honeycomb
U
مشبک
retiform
U
مشبک
retculate
U
مشبک
honeycombs
U
مشبک
wire mesh
U
اهنبندی مشبک
lattice window
U
پنجره مشبک
trestle work
U
پایههای مشبک
lattice windows
U
پنجره مشبک
interwove
U
مشبک کردن
checker brick
U
اجر مشبک
interweave
U
مشبک کردن
meshwork
U
کارهای مشبک
interweaves
U
مشبک کردن
sleeve brick
U
اجر مشبک
checker chamber
U
اطاقک مشبک
interweaving
U
مشبک کردن
latticework
U
چیز مشبک
reticulate
U
مشبک کردن
aperture mask
U
صفحه مشبک
bar screen
U
ریچه مشبک
lattices
U
تیر مشبک
lattices
U
کار مشبک
lattice
U
تیر مشبک
lattice
U
کار مشبک
shadow mask
U
صفحه مشبک
grilles
U
پنجره مشبک
bar screen
U
دریچه مشبک
trussing
U
تیر مشبک
lattice tower
U
دکل مشبک
crates
U
صندوق مشبک
crate
U
صندوق مشبک
grille
U
پنجره مشبک
truss bridge
U
پل با تیر مشبک
air-bick
U
سفال مشبک
lattice mast
U
دکل مشبک
Geometrical
U
مشبک کاری
trusses
U
تیر مشبک
trussed
U
تیر مشبک
truss
U
تیر مشبک
interlace
U
مشبک کردن
interknit
U
در هم مشبک کردن
mesh iron
U
اهن مشبک
hollow brick
U
اجر مشبک
honeycomb coil
U
پیچک مشبک
lattice tower
U
برج مشبک
fretwork specialist
U
مشبک کار
lattice grider
U
تیر مشبک
pierced woodwork
U
چوبکاری مشبک
lattic-window
U
پنجره مشبک
perforated cover plates
U
صفحات مشبک
lattice woung coil
U
پیچک مشبک
lattice suspension bridge
U
پل اویزشی مشبک
perforated brick
U
اجر مشبک
luggage net
U
باربند فلزی مشبک
lattice girder
U
تیر حمال مشبک
Kentish tracery
U
مشبک کاری کنتی
lattic-bridge
U
تیر حمال مشبک
reticulate
U
شبکه کردن مشبک
reinforced grillage
U
ارماتور مشبک فلزی
Lantern ring
U
رینگ مشبک یا پنجره ای
reticulum
U
بافت همبند و مشبک
slotted casing
U
لوله جدار مشبک
mesh reinforcement
U
ارماتور مشبک فلزی
net winged
U
دارای بال مشبک
perforated metal basket
U
سبد فلزی مشبک
chancelor
U
جداره مشبک
[کلیسا]
chancel-rail
U
دیواره مشبک
[کلیسا]
chancel-rail
U
نرده مشبک
[کلیسا]
expanded metal
U
ورق اهن مشبک
drop-tracery
U
تزئینات مشبک کاری
grillwork
U
پنجره مشبک سازی
tissue
U
بافته
meshing
U
بافته
tissues
U
بافته
knitwork
U
بافته
textural
U
بافته
wale
U
بافته
mesh
U
بافته
grained
U
بافته
meshes
U
بافته
intertissued
U
در هم بافته
racks
U
توری مشبک اشغال گیر
caul
U
نوعی روسری مشبک توری
laced column
U
ستون مشبک با بستهای چپ وراست
cellular metal floor raceway
U
سیم روی کف مشبک اطاق
gridiron
U
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
wracks
U
توری مشبک اشغال گیر
wracked
U
توری مشبک اشغال گیر
racked
U
توری مشبک اشغال گیر
rack
U
توری مشبک اشغال گیر
corner truss
U
تیر مشبک کنج دار
lattice analogy
U
روش قیاس به تیر مشبک
meshing
U
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding
U
[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
grillage
U
زمینه و طرح مشبک توری و غیره
mesh
U
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
form-piece
U
[تکه های سنگ در مشبک کاری]
meshes
U
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
air-grating
U
[پنجره مشبک برای عبور هوا]
tresses
U
گیس بافته
conjunctive tissue
U
بافته ملتحمه
tressed
U
بافته شده
tress
U
گیس بافته
plait
U
موی بافته
weft
U
چیز بافته
interthreaded
U
بهم بافته
flemish eye
U
چشمی بافته
pigtail
U
گیس بافته
pigtails
U
گیس بافته
braided cordage
U
طناب بافته
grommet strop
U
حلقه بافته
plaits
U
گیس بافته
plaiting
U
موی بافته
interlace
U
[تزئینات در هم بافته]
splice
U
مفصل بافته
webs
U
منسوج بافته
web
U
منسوج بافته
plait
U
گیس بافته
plaited
U
گیس بافته
plaited
U
موی بافته
plaiting
U
گیس بافته
spliced
U
مفصل بافته
plaits
U
موی بافته
textiles
U
پارچه بافته
inbuilt
U
درون بافته
splicing
U
مفصل بافته
splices
U
مفصل بافته
textile
U
پارچه بافته
tissue
U
رشته پارچهء بافته
textures
U
بافته پارچه منسوج
texture
U
بافته پارچه منسوج
guernsey
U
لباس بافته پشمی
hepatization
U
سفت شدگی بافته
tissues
U
رشته پارچهء بافته
interlaced scannig
U
تقطیع بهم بافته
interlacing
U
تقطیع بهم بافته
line interlace
U
تقطیع بهم بافته
cabled
U
مفتول فلزی بافته
cable
U
مفتول فلزی بافته
screen pipe
U
لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
fabric
U
بافته عنصر تار و پود
fabrics
U
بافته عنصر تار و پود
urban rug
U
[فرش بافته شده در شهر]
brushwood hurdle
U
سرشاخه بافته شده کنار هم
tuque
U
کلاه بافته پشمی زمستانی
baberpole border
U
شیرازه بافته شده از دو رنگ
pigtail
U
گیسوی بافته وپشت سر انداخته
pigtails
U
گیسوی بافته وپشت سر انداخته
platting
U
حصیر بافته برای کلاه سازی
scarlet
U
[زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
to pace the web
U
پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
mycelium
U
توده بهم بافته مولد قارچ وباکتری
choir-rail
U
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
cable laid rope
U
طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
platelet
U
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
uptight
U
درهم
mixed
U
درهم
hash
U
درهم
entangled
U
درهم
drachmas
U
درهم
drachmae
U
درهم
garbled
U
درهم
drachm
U
درهم
shaggy
U
درهم
the name of the unit of silver
U
درهم
currency of early islam
U
درهم
graded sand
U
شن درهم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com