English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
for U درمدت بقدر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pending U درمدت
during U درمدت
during his tenure of office U درمدت تصدی او
during his absonce U درمدت غیبت او
over- U درمدت باردیگر
over U درمدت باردیگر
betweentimes U درمدت وقفه
transient U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transients U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
waste U تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
wastes U تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
as much as U بقدر,
sufficiently <adv.> U بقدر کافی
glassful U بقدر یک لیوان
plentifully U بقدر کفایت
adequately [sufficiently] <adv.> U بقدر کافی
sufficiently <adv.> U بقدر کفایت
adequately [sufficiently] <adv.> U بقدر کفایت
to the number of 0 U بقدر هفتاد
spadeful U بقدر یک بیل
skep U بقدر یک سبد
shovelful U بقدر یک بیلچه
sackful U بقدر یک گونی
plates U بقدر یک بشقاب
plate U بقدر یک بشقاب
pails U بقدر یک سطل
roomfuls U بقدر یک اتاق پر
roomful U بقدر یک اتاق پر
pail U بقدر یک سطل
sufficiently U بقدر کفایت
plateful U بقدر یک بشقاب
pocketfuls U بقدر یک جیب
pocketful U بقدر یک جیب
adequately U بقدر کافی
platefuls U بقدر یک بشقاب
pricks U زخم بقدر سرسوزن
teacupful U بقدر یک فنجان چای
prick U زخم بقدر سرسوزن
i have had sufficientfor U بقدر کفایت خوردم
pricked U زخم بقدر سرسوزن
pricking U زخم بقدر سرسوزن
here is bread in plenty U نان بقدر کفایت هست
scooped U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scooping U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
tablespoonful U بقدر یک قاشق سوپ خوری
scoops U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
tablespoonsful U بقدر یک قاشق سوپ خوری
teaspoonful U بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonfuls U بقدر یک قاشق چای خوری
duly U حسب الوفیفه بقدر لازم
teaspoonsful U بقدر یک قاشق چای خوری
tablespoonfuls U بقدر یک قاشق سوپ خوری
it is plenty good enough U بقدر کفایت خوب است
scoop U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
monomolecular U دارای صخامت بقدر یک ملکول یک ملکولی
My tea is not cool enough to drink. U چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
tun U بقدر یک بشکه ادم یا چیز بشکه مانند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com