Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
in the d.
U
درمحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emergency burial
U
دفن درمحل
mixing in place
U
اغشتگی درمحل
In a secure ( safe ) place.
U
درمحل محکم وامنی
local option
U
اختیار تعیین چیزی درمحل
nest
U
درمحل محفوفی جای گرفتن پیچیدن
transplantable
U
قابل برداشتن وکاشتن درمحل دیگری
field upgradable
U
سخت افزار قابل توسعه درمحل
ecesis
U
قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
nests
U
درمحل محفوفی جای گرفتن پیچیدن
misfile
U
بطور غلط یا درمحل غیرمناسب بایگانی کردن
substituting
U
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
substituted
U
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
substitute
U
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
sleep in
U
درمحل کار خود جای خواب داشتن
It was filmed on location.
U
صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
keloid
U
برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
illuviate
U
در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
fpla
U
Array ProgrammingLogic Field ارایه منطقی برنامه پذیر درمحل
junction well
U
چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
replication
U
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
replacing
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...