English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
physiotherapy U درمان فیزیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
therapist U متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists U متخصص درمان شناسی درمان شناس
heparinize U باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy U درمان متمرکز بر درمان جو
physical U فیزیکی
physico mathematical U فیزیکی و ریاضی
physical change U تغییرات فیزیکی
physical capital U سرمایه فیزیکی
physical analysis U تجزیه فیزیکی
psychopaysical U روانی- فیزیکی
physical constant U ثابتهای فیزیکی
physical unit U واحد فیزیکی
physicalism U فیزیکی نگری
physical security U امنیت فیزیکی
biophysical U زیستی- فیزیکی
physical record U رکورد فیزیکی
physical state U حالت فیزیکی
physical quantity U کمیت فیزیکی
physical design U طرح فیزیکی
hardware U واحدهای فیزیکی
physical constraints U محدودیتهای فیزیکی
physical format U قالب بندی فیزیکی
physical drive U دیسک گردان فیزیکی
physio chemical U وابسته به شیمی فیزیکی
physical constant U ثابت فیزیکی [فیزیک]
environments U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
marginal physical product U محصول فیزیکی نهائی
lay (light) into <idiom> U حمله فیزیکی کردن
physical U فیزیکی مربوط به تاسیسات
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
marginal physical product of labor U محصول فیزیکی نهائی کار
marginal physical product of capital U محصول فیزیکی نهائی سرمایه
geophysical survey U مطالعه خواص فیزیکی زمین
environmental security U تامین محیطی و فیزیکی منطقه
isotropic U دارای خواص فیزیکی مشابه
line U اتصال فیزیکی به ارسال داده
lines U اتصال فیزیکی به ارسال داده
sizes U ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
size U ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
deformation U تغییر شکل فیزیکی درساختمان
electro magnetism U علم روابط فیزیکی میان
remediless U بی درمان
natural philosophy U درمان
medicative U درمان کن
immedicable U بی درمان
cures U درمان
cured U درمان
medicament U درمان
medicaments U درمان
remedied U درمان
remedies U درمان
remedy U درمان
remedying U درمان
client U درمان جو
clients U درمان جو
treatments U درمان
therapy U درمان
treatment U درمان
water cure U اب درمان
irremediable U بی درمان
cure U درمان
physicochemical U وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
built into U که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
gather writer U تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
conjoint therapy U درمان زوجی
cooperative therapy U درمان تعاونی
It'll be OK. <idiom> U درمان میشود!
aversion therapy U درمان اجتنابی
curative U درمان بخش
pithiatism U درمان تلقینی
chemotherapy U درمان دارویی
aceology U درمان شناسی
active therapy U درمان فعال
adjunctive therapy U درمان جنبی
adjuvent therapy U درمان تکمیلی
an active remedy U درمان کاری
analytic therapy U درمان تحلیلی
multiple therapy U درمان تعاونی
corrective therapy U درمان اصلاحی
interpretive therapy U درمان تفسیری
healable U درمان پذیر
marriage therapy U درمان زناشویی
hydropathist U اب درمان دان
iamatology U درمان شناسی
kinesalgia U جنبش درمان
cure all U درمان هر درد
depth therapy U درمان عمقی
direct therapy U درمان رهنمودی
dual sex therapy U درمان دو جنسیتی
electrotherapeutics U درمان برقی
operable U قابل درمان
existential therapy U درمان وجودی
inpatient U تحت درمان
faith healing U درمان اعتقادی
remedying U درمان میزان
treats U درمان شدن
remedy U درمان کردن
therapeusis U درمان شناسی
supportive therapy U درمان حمایتی
cure U درمان بخشیدن
cured U درمان بخشیدن
incurable U بی درمان بیچاره
remedies U درمان کردن
cures U درمان بخشیدن
remedies U درمان میزان
remedy U درمان میزان
incurable U درمان ناپذیر
remedied U درمان کردن
remedied U درمان میزان
social therapy U درمان اجتماعی
remediless U درمان ناپذیر
remedying U درمان کردن
treats U درمان کردن
remediable U درمان پذیر
psychotherapy U درمان روانی
treatable U قابل درمان
treat U درمان کردن
therapeutist U درمان شناس
placebo therapy U درمان با دارونما
post treatment follow up U پیگیری پس از درمان
treat U درمان شدن
psychotherapy ortherapeutics U روح درمان
therapeutics U درمان شناسی
quadrangular therapy U درمان دو زوجی
treated U درمان کردن
treated U درمان شدن
relationship therapy U درمان ارتباطی
faith cure U درمان اعتقادی
pedestals U میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestal U میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
communication U اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication U مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
hands on U فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
hands-on U فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
Patience is a plaster for all sores . <proverb> U صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths U جور درمان خواه
therapeutist U متخصص درمان شناسی
homeopath U جور درمان خواه
x ray therapy U درمان با اشعه مجهول
sex therapy U درمان اختلالات جنسی
neuropsychiatric U درمان روانی عصبی
homeopaths U جور درمان خواه
mud bath U گل مالی تن برای درمان
insulin shock therapy U درمان با ضربه انسولین
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
carbon dioxide therapy U درمان با انیدرید کربنیک
shock therapy U درمان با ضربه برقی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
ect U درمان با تشنج برقی
electroconvulsive therapy U درمان با تشنج برقی
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
chemotherapy U درمان بواسطه موادشیمیایی
electroshock therapy U درمان با ضربه برقی
encounter group therapy U درمان با گروه رویارویی
indoklon therapy U درمان با استنشاق اندوکلون
insulin coma therapy U درمان با اغماء انسولینی
networks U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
networking U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
communication U سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
ended U کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
end U کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
ends U کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
media U هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
network U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
chiropodist U متخصص درمان وحفافت پاها
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics U درمان امراض باوسایل طبیعی
root canal therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
endodontic therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT] U درمان ریشه [دندان پزشکی]
chiropodists U متخصص درمان وحفافت پاها
implosive therapy U درمان با غرقه سازی تجسمی
Jealousy is a remediless disease. <proverb> U یسد درد بى درمان است .
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb> U گریه بر هر درد بى درمان دواست .
channeling U اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channeled U اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channel U اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channelled U اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channels U اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
sonde U اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو
interior label U بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
physical analysis U جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
osteopathy U درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
real memory U حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
landline U خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
transmissions U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
transmission U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
radiotherapy U رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com