Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
physiotherapy
U
درمان فیزیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
therapist
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
heparinize
U
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy
U
درمان متمرکز بر درمان جو
physical
U
فیزیکی
physico mathematical
U
فیزیکی و ریاضی
physical change
U
تغییرات فیزیکی
physical capital
U
سرمایه فیزیکی
physical analysis
U
تجزیه فیزیکی
psychopaysical
U
روانی- فیزیکی
physical constant
U
ثابتهای فیزیکی
physical unit
U
واحد فیزیکی
physicalism
U
فیزیکی نگری
physical security
U
امنیت فیزیکی
biophysical
U
زیستی- فیزیکی
physical record
U
رکورد فیزیکی
physical state
U
حالت فیزیکی
physical quantity
U
کمیت فیزیکی
physical design
U
طرح فیزیکی
hardware
U
واحدهای فیزیکی
physical constraints
U
محدودیتهای فیزیکی
physical format
U
قالب بندی فیزیکی
physical drive
U
دیسک گردان فیزیکی
physio chemical
U
وابسته به شیمی فیزیکی
physical constant
U
ثابت فیزیکی
[فیزیک]
environments
U
محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environment
U
محیط یا موقعیتهای فیزیکی
marginal physical product
U
محصول فیزیکی نهائی
lay (light) into
<idiom>
U
حمله فیزیکی کردن
physical
U
فیزیکی مربوط به تاسیسات
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
marginal physical product of labor
U
محصول فیزیکی نهائی کار
marginal physical product of capital
U
محصول فیزیکی نهائی سرمایه
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
environmental security
U
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
isotropic
U
دارای خواص فیزیکی مشابه
line
U
اتصال فیزیکی به ارسال داده
lines
U
اتصال فیزیکی به ارسال داده
sizes
U
ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
size
U
ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
deformation
U
تغییر شکل فیزیکی درساختمان
electro magnetism
U
علم روابط فیزیکی میان
remediless
U
بی درمان
natural philosophy
U
درمان
medicative
U
درمان کن
immedicable
U
بی درمان
cures
U
درمان
cured
U
درمان
medicament
U
درمان
medicaments
U
درمان
remedied
U
درمان
remedies
U
درمان
remedy
U
درمان
remedying
U
درمان
client
U
درمان جو
clients
U
درمان جو
treatments
U
درمان
therapy
U
درمان
treatment
U
درمان
water cure
U
اب درمان
irremediable
U
بی درمان
cure
U
درمان
physicochemical
U
وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
built into
U
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
gather writer
U
تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
conjoint therapy
U
درمان زوجی
cooperative therapy
U
درمان تعاونی
It'll be OK.
<idiom>
U
درمان میشود!
aversion therapy
U
درمان اجتنابی
curative
U
درمان بخش
pithiatism
U
درمان تلقینی
chemotherapy
U
درمان دارویی
aceology
U
درمان شناسی
active therapy
U
درمان فعال
adjunctive therapy
U
درمان جنبی
adjuvent therapy
U
درمان تکمیلی
an active remedy
U
درمان کاری
analytic therapy
U
درمان تحلیلی
multiple therapy
U
درمان تعاونی
corrective therapy
U
درمان اصلاحی
interpretive therapy
U
درمان تفسیری
healable
U
درمان پذیر
marriage therapy
U
درمان زناشویی
hydropathist
U
اب درمان دان
iamatology
U
درمان شناسی
kinesalgia
U
جنبش درمان
cure all
U
درمان هر درد
depth therapy
U
درمان عمقی
direct therapy
U
درمان رهنمودی
dual sex therapy
U
درمان دو جنسیتی
electrotherapeutics
U
درمان برقی
operable
U
قابل درمان
existential therapy
U
درمان وجودی
inpatient
U
تحت درمان
faith healing
U
درمان اعتقادی
remedying
U
درمان میزان
treats
U
درمان شدن
remedy
U
درمان کردن
therapeusis
U
درمان شناسی
supportive therapy
U
درمان حمایتی
cure
U
درمان بخشیدن
cured
U
درمان بخشیدن
incurable
U
بی درمان بیچاره
remedies
U
درمان کردن
cures
U
درمان بخشیدن
remedies
U
درمان میزان
remedy
U
درمان میزان
incurable
U
درمان ناپذیر
remedied
U
درمان کردن
remedied
U
درمان میزان
social therapy
U
درمان اجتماعی
remediless
U
درمان ناپذیر
remedying
U
درمان کردن
treats
U
درمان کردن
remediable
U
درمان پذیر
psychotherapy
U
درمان روانی
treatable
U
قابل درمان
treat
U
درمان کردن
therapeutist
U
درمان شناس
placebo therapy
U
درمان با دارونما
post treatment follow up
U
پیگیری پس از درمان
treat
U
درمان شدن
psychotherapy ortherapeutics
U
روح درمان
therapeutics
U
درمان شناسی
quadrangular therapy
U
درمان دو زوجی
treated
U
درمان کردن
treated
U
درمان شدن
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
faith cure
U
درمان اعتقادی
pedestals
U
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestal
U
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
communication
U
اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication
U
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
hands on
U
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
aircraft alternation
U
اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
hands-on
U
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
U
صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths
U
جور درمان خواه
therapeutist
U
متخصص درمان شناسی
homeopath
U
جور درمان خواه
x ray therapy
U
درمان با اشعه مجهول
sex therapy
U
درمان اختلالات جنسی
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
homeopaths
U
جور درمان خواه
mud bath
U
گل مالی تن برای درمان
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
electric convulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
carbon dioxide therapy
U
درمان با انیدرید کربنیک
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
ect
U
درمان با تشنج برقی
electroconvulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
therapeutic
U
وابسته به درمان شناسی
chemotherapy
U
درمان بواسطه موادشیمیایی
electroshock therapy
U
درمان با ضربه برقی
encounter group therapy
U
درمان با گروه رویارویی
indoklon therapy
U
درمان با استنشاق اندوکلون
insulin coma therapy
U
درمان با اغماء انسولینی
networks
U
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
networking
U
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
communication
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
ended
U
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
end
U
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
security specialist
U
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
ends
U
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
media
U
هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
network
U
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
chiropodist
U
متخصص درمان وحفافت پاها
they are cured by nature
U
طبیعت انها را درمان میکند
physical medicine
U
درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics
U
درمان امراض باوسایل طبیعی
root canal therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
endodontic therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
hydropathic
U
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
root canal procedure
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal treatment
[RCT]
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
chiropodists
U
متخصص درمان وحفافت پاها
implosive therapy
U
درمان با غرقه سازی تجسمی
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
U
یسد درد بى درمان است .
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
U
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
channeling
U
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channeled
U
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channel
U
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channelled
U
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channels
U
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
sonde
U
اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو
interior label
U
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
physical analysis
U
جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
osteopathy
U
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy
U
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
mirror writing shadow reading
U
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
real memory
U
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
landline
U
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
transmissions
U
ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
transmission
U
ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
hydropath establishment
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
radiotherapy
U
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com