English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
physiatrics U درمان امراض باوسایل طبیعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geriatrics U رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
therapist U متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists U متخصص درمان شناسی درمان شناس
expressage U حمل یافرستادن باوسایل تندرو
scuba dive U فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
heparinize U باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
spin casting U پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
mechanical sweep U مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
spinning U پرتاب نخ و قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
bleached U سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
bleach U سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
bleaches U سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
client centered therapy U درمان متمرکز بر درمان جو
augmentation U افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
latifundium U ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
visual interceptor U هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
occupation disease U امراض حرفهای
dermatosis U امراض جلدی
pulmonary discases U امراض ریوی
pediatrics U امراض کودکان
porters U ناقل امراض
nosography U تعریف امراض
porter U ناقل امراض
dermatology U مبحث امراض پوستی
pediatric U مربوط به امراض کودکان
general practitioner U طبیب امراض عمومی
gerontologist U متخصص امراض پیری
epidemiology U علم امراض مسری
occupation disease U امراض ناشی از کار
gynaecologist U متخصص امراض زنانه
osteopathy U انواع امراض استخوانی
gynaecology U علم امراض زنانه
dermatologist U متخصص امراض پوست
otologist U متخصص امراض گوش
histopathology U مبحث امراض بافتی
geriatrician U امراض دوران پیریgyrfalcon
geriatrist U امراض دوران پیری
gynecology U دانش امراض زنانه
internist U پزشک امراض داخلی
chiropody U فن معالجه ودرمان امراض پا
viruses U عامل نقل وانتقال امراض
pedicures U معالجه امراض دست وپا
pedicure U معالجه امراض دست وپا
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
virus U عامل نقل وانتقال امراض
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
nosology U مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
antiperiodic U جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
aetiology U علم تشخیص علل امراض علت شناسی
quarantine U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
case fatality rate U درصدمرگ و میر در اثر امراض یاضایعات دیگر
quarantining U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
humoralism U اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
periodontics U مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
tomography U فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
roentgenology U شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
homeopathy U معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
pip U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
epiphytology U علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
pipped U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
cured U درمان
remedied U درمان
medicaments U درمان
medicament U درمان
remediless U بی درمان
remedy U درمان
remedies U درمان
water cure U اب درمان
remedying U درمان
therapy U درمان
client U درمان جو
cure U درمان
treatment U درمان
treatments U درمان
immedicable U بی درمان
cures U درمان
medicative U درمان کن
natural philosophy U درمان
irremediable U بی درمان
clients U درمان جو
aversion therapy U درمان اجتنابی
operable U قابل درمان
existential therapy U درمان وجودی
treatable U قابل درمان
electrotherapeutics U درمان برقی
healable U درمان پذیر
hydropathist U اب درمان دان
interpretive therapy U درمان تفسیری
remedies U درمان میزان
marriage therapy U درمان زناشویی
remedies U درمان کردن
kinesalgia U جنبش درمان
remedy U درمان میزان
remedy U درمان کردن
remediable U درمان پذیر
remedying U درمان میزان
remedying U درمان کردن
inpatient U تحت درمان
faith cure U درمان اعتقادی
faith healing U درمان اعتقادی
iamatology U درمان شناسی
dual sex therapy U درمان دو جنسیتی
physiotherapy U درمان فیزیکی
pithiatism U درمان تلقینی
social therapy U درمان اجتماعی
placebo therapy U درمان با دارونما
post treatment follow up U پیگیری پس از درمان
remediless U درمان ناپذیر
psychotherapy ortherapeutics U روح درمان
relationship therapy U درمان ارتباطی
analytic therapy U درمان تحلیلی
an active remedy U درمان کاری
quadrangular therapy U درمان دو زوجی
aceology U درمان شناسی
active therapy U درمان فعال
adjunctive therapy U درمان جنبی
supportive therapy U درمان حمایتی
direct therapy U درمان رهنمودی
depth therapy U درمان عمقی
cure all U درمان هر درد
corrective therapy U درمان اصلاحی
multiple therapy U درمان تعاونی
cooperative therapy U درمان تعاونی
conjoint therapy U درمان زوجی
psychotherapy U درمان روانی
chemotherapy U درمان دارویی
therapeutist U درمان شناس
therapeutics U درمان شناسی
therapeusis U درمان شناسی
adjuvent therapy U درمان تکمیلی
remedied U درمان کردن
remedied U درمان میزان
treat U درمان کردن
cures U درمان بخشیدن
cured U درمان بخشیدن
cure U درمان بخشیدن
treats U درمان کردن
treated U درمان شدن
treat U درمان شدن
incurable U بی درمان بیچاره
curative U درمان بخش
It'll be OK. <idiom> U درمان میشود!
treated U درمان کردن
incurable U درمان ناپذیر
treats U درمان شدن
carbon dioxide therapy U درمان با انیدرید کربنیک
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
therapeutist U متخصص درمان شناسی
electroconvulsive therapy U درمان با تشنج برقی
electroshock therapy U درمان با ضربه برقی
ect U درمان با تشنج برقی
encounter group therapy U درمان با گروه رویارویی
chemotherapy U درمان بواسطه موادشیمیایی
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
neuropsychiatric U درمان روانی عصبی
shock therapy U درمان با ضربه برقی
homoeopaths U جور درمان خواه
homeopath U جور درمان خواه
x ray therapy U درمان با اشعه مجهول
insulin coma therapy U درمان با اغماء انسولینی
Patience is a plaster for all sores . <proverb> U صبر,درمان هر دردیست .
insulin shock therapy U درمان با ضربه انسولین
mud bath U گل مالی تن برای درمان
sex therapy U درمان اختلالات جنسی
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
indoklon therapy U درمان با استنشاق اندوکلون
homeopaths U جور درمان خواه
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
chiropodist U متخصص درمان وحفافت پاها
root canal treatment [RCT] U درمان ریشه [دندان پزشکی]
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
endodontic therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb> U گریه بر هر درد بى درمان دواست .
Jealousy is a remediless disease. <proverb> U یسد درد بى درمان است .
implosive therapy U درمان با غرقه سازی تجسمی
chiropodists U متخصص درمان وحفافت پاها
root canal therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
electrotherapy U معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
enzootic U مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
osteopathy U درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
radiotherapy U رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com