Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
polyclinic
U
درمانگاه عمومی درمانگاه چند بخشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
infirmary
U
درمانگاه یا بیمارستان کوچک درمانگاه
infirmaries
U
درمانگاه یا بیمارستان کوچک درمانگاه
general outpatient clinic
U
درمانگاه عمومی
clinics
U
درمانگاه
health clinic
U
درمانگاه
dispensaries
U
درمانگاه
clinic
U
درمانگاه
dispensary
U
درمانگاه
general outpatient clinic
U
درمانگاه نظامی
psychiatric clinic
U
درمانگاه روانپزشکی
specialty clinic
U
درمانگاه تخصصی بهداری
child guidance clinic
U
درمانگاه راهنمایی کودک
dressing station
U
درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
U
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
fraction
U
بخشی از
regional
<adj.>
U
بخشی
dichotomous
U
دو بخشی
local
<adj.>
U
بخشی
sextets
U
شش بخشی
Centigrade
U
صد بخشی
portions
U
بخشی
portion
U
بخشی
sextet
U
شش بخشی
triplet
U
سه بخشی
divisor
U
بخشی
bisection
U
دو بخشی
sectorial
U
بخشی
ninefold
U
نه بخشی
sectoral
U
بخشی
partial
U
بخشی
parochial
U
بخشی
hexaploid
U
شش بخشی
tripartite
U
سه بخشی
as part of
U
بخشی از
fractions
U
بخشی از
triarchy
U
سه بخشی
trichotomous
U
سه بخشی
two sector model
U
الگوی دو بخشی
vitalization
U
حیات بخشی
rehabilitation
U
توان بخشی
vivification
U
حیات بخشی
stanine score
U
نمره نه بخشی
part way
U
بخشی از راه
stanine scale
U
مقیاس نه بخشی
dezincification
U
فرسودگی بخشی
refreshment
U
نیرو بخشی
refreshments
U
نیرو بخشی
satisfactoriness
U
رضایت بخشی
two sector economy
U
اقتصاد دو بخشی
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
trichotomy
U
سه بخشی بودن
sectoral integation
U
یکپارچگی بخشی
stens
U
مقیاس ده بخشی
sectoral integation
U
ادغام بخشی
contribute
U
هم بخشی کردن
part
U
بخشی از چیزی
pleasurability
U
لذت بخشی
stanza
U
بخشی از بازی
healthfulness
U
صحت بخشی
pleasurableness
U
فرح بخشی
polychotomy
U
چند بخشی
physical medicine
U
طب توان بخشی
stanzas
U
بخشی از بازی
efficiency
U
اثر بخشی
heptamerous
U
هفت بخشی
partial
U
بخشی قسمتی
slice
U
بخشی از چیزی
slices
U
بخشی از چیزی
personification
U
شخصیت بخشی
haxamerous
U
شش بخشی شش قسمتی
contributing
U
هم بخشی کردن
contributes
U
هم بخشی کردن
contributed
U
هم بخشی کردن
fytte
U
بخشی ازشعر
fraction
U
1-بخشی از یک واحد
effectiveness
U
اثر بخشی
fractions
U
1-بخشی از یک واحد
effectiveness
U
تاثیر بخشی
drill tang
بخشی از مته
animations
U
جان بخشی
animation
U
جان بخشی
genbraliztion
U
کلیت بخشی
equipartition principle
U
اصل هم بخشی
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
general porpose
U
عمومی
commoners
U
:عمومی
common
U
عمومی
universal
U
عمومی
common
U
:عمومی
commoners
U
عمومی
oecumenical
U
عمومی
generals
U
عمومی
general
U
عمومی
overt
U
عمومی
commonest
U
:عمومی
commonest
U
عمومی
ecumenic
U
عمومی
outline
U
خط عمومی
outlined
U
خط عمومی
outlines
U
خط عمومی
wide
U
عمومی
widest
U
عمومی
generic
U
عمومی
outlining
U
خط عمومی
popular
U
عمومی
hackneyed
U
عمومی
rife
U
عمومی
public
U
عمومی
the public voice
U
عمومی
wider
U
عمومی
common user
U
عمومی
course
U
بخشی از غذا اموزه
partial
U
نیمه کاره بخشی از
nose band
U
بخشی از کلگی اسب
cost effectiveness
U
تاثیر بخشی هزینه
lobe
U
بخشی از عضله یا مغز
contribution
U
هم بخشی همکاری وکمک
stanzas
U
بخشی ازبازی هاکی
array
U
بخشی از داده در آرایه
arrays
U
بخشی از داده در آرایه
coursed
U
بخشی از غذا اموزه
a rosy future
U
آینده امید بخشی
flushing
U
فایل یا بخشی از حافظه
contributions
U
هم بخشی همکاری وکمک
tag
U
بخشی از دستور کامپیوتری
flush
U
فایل یا بخشی از حافظه
flushes
U
فایل یا بخشی از حافظه
courses
U
بخشی از غذا اموزه
tags
U
بخشی از دستور کامپیوتری
phased
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
phases
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
sectoral planning
U
برنامه ریزی بخشی
charitableness
U
خیرخواهی صدقه بخشی
subsegment
U
بخشی کوچک یک سگمنت
phase
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
staves
U
مقیاس پنج بخشی
fetches
U
دستیابی به بخشی از حافظه
vocational rehabilitation
U
توان بخشی شغلی
revivification
U
باز جان بخشی
lobes
U
بخشی از عضله یا مغز
stanza
U
بخشی ازبازی هاکی
fetch
U
دستیابی به بخشی از حافظه
barge-course
U
[بخشی از سفال بام]
fetched
U
دستیابی به بخشی از حافظه
general concepts
U
تدبیر عمومی
general strike
U
اعتصاب عمومی
general meeting
U
جلسه عمومی
general depot
U
انبار عمومی
general meeting
U
گردهمایی عمومی
general equilibrium
U
تعادل عمومی
general depot
U
امادگاه عمومی
general education
U
اموزش عمومی
general cargo
U
بار عمومی
general damage
U
خسارت عمومی
general factor
U
عامل عمومی
general grant
U
کمک عمومی
general assembly
U
مجمع عمومی
general intelligence
U
هوش عمومی
general relativity
U
نسبیت عمومی
uniforms
U
عمومی متحدالمال
uniform
U
عمومی متحدالمال
general quarters
U
اسایشگاههای عمومی
commonwealth
U
ثروت عمومی
general register
U
ثبات عمومی
general reserve
U
احتیاط عمومی
commonwealths
U
ثروت عمومی
general staff
U
ستاد عمومی
public opinion
U
افکار عمومی
plebiscite
U
اراء عمومی
plebiscites
U
اراء عمومی
general psychology
U
روانشناسی عمومی
public nuisances
U
مزاحمت عمومی
general message
U
پیام عمومی
general mobilization
U
بسیج عمومی
general strikes
U
اعتصاب عمومی
general outpost
U
پاسدار عمومی
general paralysis
U
فلج عمومی
general paresis
U
فلج عمومی
general plan
U
نقشه عمومی
general elections
U
انتخابات عمومی
prevailing
U
عمومی متداول
general election
U
انتخابات عمومی
public nuisance
U
مزاحمت عمومی
general meeting
U
مجمع عمومی
generalised
U
عمومی کردن
consolidated annuities
U
دیون عمومی
checkup
U
معاینه عمومی
central war
U
جنگ عمومی
cameralistic science
U
مالیه عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com