Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to stop payment
U
درمانده یا ورشکست شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bust
U
ورشکست شدن ورشکست کردن
busted
U
ورشکست شدن ورشکست کردن
busting
U
ورشکست شدن ورشکست کردن
busts
U
ورشکست شدن ورشکست کردن
helpless
U
درمانده
forlorn
U
درمانده بی کس
insolvent
U
درمانده
to be at a loss
U
درمانده بودن
an insolvent merchant
U
بازرگان درمانده
fall behind
<idiom>
U
درمانده از ادامه راه
prostrated
U
درمانده وبیچاره شدن
prostrate
U
درمانده وبیچاره شدن
prostrating
U
درمانده وبیچاره شدن
prostrates
U
درمانده وبیچاره شدن
broke
U
ورشکست
failed
U
ورشکست شدن
fails
U
ورشکست شدن
fail
U
ورشکست شدن
to go up
U
ورشکست خوردن
stone broke
U
کاملا ورشکست
go bankrupt
U
ورشکست شدن
bankrupting
U
ورشکست کردن وشدن
bankrupted
U
ورشکست کردن وشدن
bankrupt
U
ورشکست کردن وشدن
bankrupts
U
ورشکست کردن وشدن
to break a firm
U
ورشکست شدن یک شرکت
smashes
U
پرس کردن ورشکست شدن
to declare oneself bankrupt
U
خود را ورشکست اعلان کردن
take a bath
<idiom>
U
ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
smash
U
پرس کردن ورشکست شدن
to go to the wall
U
درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com