English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kennel U درلانه زیستن
kennels U درلانه زیستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
kennel U درلانه سگ زیستن
kennels U درلانه سگ زیستن
Other Matches
kennels U درلانه قراردادن
kennel U درلانه قراردادن
exist U زیستن
existed U زیستن
exists U زیستن
shacks U زیستن
shack U زیستن
livable U قابل زیستن
liveable U قابل زیستن
to give one's life to please U درعیاشی زیستن
to live at hack and manger U درفراوانی زیستن
to live in luxury U درنعمت زیستن
reliving U باز زیستن
relives U باز زیستن
relived U باز زیستن
relive U باز زیستن
to pull together U باتفاق زیستن
luxuriating U درتجمل زیستن
luxuriates U درتجمل زیستن
coexist U باهم زیستن
coexisted U باهم زیستن
coexisting U باهم زیستن
coexists U باهم زیستن
freewheel U بازادگی زیستن
be U زیستن شدن
freewheeled U بازادگی زیستن
freewheels U بازادگی زیستن
viability U قابلیت زیستن
luxuriate U درتجمل زیستن
luxuriated U درتجمل زیستن
nest eggs U تخمی که درلانه مرغ میگذارندتا مرغ تخم کند
nest egg U تخمی که درلانه مرغ میگذارندتا مرغ تخم کند
lived U : زندگی کردن زیستن
live U : زندگی کردن زیستن
to live in reproach U بخواری یا مذلت زیستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com