Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
In the course of the past centuries.
U
درطی قرنهای گذشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mediaeval ages
U
قرنهای میانه
scholastic theology
U
الهیات قرنهای میانه
pavis
U
سپربزرگی که در قرنهای میانه بکارمیبرندوسرتاپارامی پوشانید
school doctor
U
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
as something is
[was]
going on
U
درطی
pending
U
درطی
during
U
درطی
course
U
درطی درضمن
courses
U
درطی درضمن
coursed
U
درطی درضمن
As events unfolded I realized that ...
U
درطی رویداد ها پی بردم که ...
In the course of the discussions.
U
درطی مذاکرات ومباحثات
orthogenesis
U
اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
curing
U
پروسهای که درطی ان بیشترلاستیکهای مصنوعی پلاستیکها و سوختهای جامدتغییر شکل داده و به ترکیباتی با وزن مولکولی بیشتر تبدیل میشوند
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
logistics
U
شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
spun or span
U
گذشته
bygone
U
گذشته
preceded
U
گذشته
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
foretime
U
گذشته
past
U
گذشته
forepast
U
گذشته
foreby
U
گذشته
forepassed
U
گذشته
due out
U
گذشته
bypast
U
گذشته
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
by gone
U
گذشته
beyoned the pale
U
از حد گذشته
aside from
U
گذشته از
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
agone
U
گذشته
oldest
U
گذشته
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
old
U
گذشته
gone by
U
گذشته
yesternight
U
شب گذشته
departed
U
گذشته
over with
U
گذشته
aside
U
گذشته از
asides
U
گذشته از
older
U
گذشته
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
last night
U
شب گذشته
last a
U
گذشته
historical
U
گذشته
self giving
U
از خود گذشته
the year past
U
سال گذشته
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
the present and the past
U
حال و گذشته
sup.latest or last
U
تازه گذشته
sware
U
گذشته swear
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
the preterite tense
U
زمان گذشته
the present and the past
U
گذشته و حال
the present and the past
U
اکنون و گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
ultimo
U
ماه گذشته
furthermore
U
از این گذشته
ultimo
U
در ماه گذشته
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
further on
U
از این گذشته
upheld
U
گذشته uphold
outdid
U
گذشته outdo
bled
U
گذشته Bleed
pt
U
زمان گذشته
whish
U
بسرعت گذشته
self devoted
U
از خود گذشته
moreover
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in addition
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
further
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
furthermore
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
forby
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
از این گذشته
over and above
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
what is more
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
beyond that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
forby
<adv.>
U
گذشته از این
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
on top of this
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
forby
<adv.>
U
از این گذشته
besides
<adv.>
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
on to
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
in a. to this
U
گذشته ازاین
regression
U
بازگشت به گذشته
bygone
U
چیزهای گذشته
last week
U
هفته گذشته
next week
U
هفته گذشته
yesterday
U
زمان گذشته
past tense
U
زمان گذشته
last year
U
سال گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
belatedly
U
ازموقع گذشته
belated
U
ازموقع گذشته
nostalgia
U
حسرت گذشته
past
U
گذشته از ماورای
last sunday
U
یکشنبه گذشته
ex post
U
به اعتبار گذشته
desperado
U
از جان گذشته
by gone
U
چیزهای گذشته
by gone
U
قدیمی گذشته ها
retroactive
U
معطوف به گذشته
furthermore
<adv.>
U
گذشته از این
furthermore
<adv.>
U
از این گذشته
expired
U
گذشته از موعد
in the p
U
درزمان گذشته
retrospect
U
نگاه به گذشته
retrospect
U
شامل گذشته
out of date
U
از تاریخ گذشته
redolence
U
خاطرات گذشته
back
U
عقبی گذشته
over
U
گذشته اضافی
over and above
U
گذشته ازاین
desperate
U
از جان گذشته
over-
U
گذشته اضافی
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
past years
U
سالهای گذشته
exposed
U
سر راه گذشته
backs
U
عقبی گذشته
besides
<adv.>
U
گذشته از این
yesteryear
U
سال گذشته
swore
U
گذشته sweatr
rode
U
گذشته ride
also
U
گذشته از این
late
U
تازه گذشته
sprang
U
گذشته gnirps
During the past few days.
U
طی چند روز گذشته
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
long
U
دیر گذشته ازوقت
latest
U
تازه گذشته اینده
long-
U
دیر گذشته ازوقت
one cannot put back the time
<proverb>
U
زمان گذشته نیاید به بر
took
U
زمان گذشته فعل take
longer
U
دیر گذشته ازوقت
the last two years
U
دوسال اخیر یا گذشته
came
U
گذشته فعل امدن
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
got
U
زمان گذشته فعل get
longed
U
دیر گذشته ازوقت
gladiator
U
پهلوان از جان گذشته
gladiators
U
پهلوان از جان گذشته
longs
U
دیر گذشته ازوقت
longest
U
دیر گذشته ازوقت
overdue
U
از موعد گذشته منقضی
overdue draft
U
برات سررسید گذشته
passe
U
کهنه مسلک گذشته
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
ultimo
U
مربوط به ماه گذشته
(a) while back
<idiom>
U
هفتها یا ماهای گذشته
The water has risen over his head .
<proverb>
U
آب از سرش گذشته است .
see in the past makes saw
U
فعل see در گذشته sawمیشود
Joking apart.
U
از شوخی گذشته ( جدی )
retroact
U
شامل گذشته شدن
not to mention
U
گذشته از قطع نظر از
Act according to the previous procedure.
U
بترتیب گذشته عمل کنید
slotted
U
قسمت سوم و گذشته slot
past
U
پیشینه وابسته بزمان گذشته
rapped
U
گذشته و قسمت سوم rap
slept
U
گذشته و قسمت سوم sleep
sought
U
گذشته و قسمت سوم seek
sped
U
گذشته و قسمت سوم speed
strove
U
گذشته وقسمت سوم strive
let bygones be bygones
<idiom>
U
فراموش کردن اتفاقات گذشته
shone
U
گذشته و اسم مفعول shine
knelt
U
گذشته و قسمت سوم kneel
letter of d ult
U
مامه سوم ماه گذشته
He is past work.
U
دیگر از سن کار کردنش گذشته
retroactively
U
چنانکه شامل گذشته شود
chickens come home to roost
<idiom>
U
چوب کارهای گذشته را خوردن
lit
U
زمان گذشته فعل light
spoiled or spoilt
U
گذشته و قسمت سوم spoil
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com