Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to keep a carriage
U
درشکه داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hackney coach
U
کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
phaeton
U
درشکه سوار درشکه چی
phaethon
U
درشکه سوار درشکه چی
phaethon
U
درشکه
coachmen
U
درشکه چی
droshky
درشکه
carriageable
U
درشکه رو
phaeton
U
درشکه
coachman
U
درشکه چی
four wheeler
U
درشکه
hackie
U
درشکه چی
gharry
U
درشکه
speedway
U
درشکه رو
sleigh
U
درشکه سورتمه
cabstand
U
ایستگاه درشکه
there is a p in the carriage
U
درشکه مسافردارد
hoods
U
کروک درشکه
hood
U
کروک درشکه
hacked
U
درشکه کرایه
garriage and paie
U
درشکه دواسبه
tandem
U
درشکه دو نفری
dash board
U
گل گیر درشکه
tandems
U
درشکه دو نفری
hack
U
درشکه کرایه
coach house
U
درشکه خانه
coach park
U
مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
carriage road
U
راه درشکه رو
carriage and four
U
درشکه چهاراسبه
perambulators
U
درشکه بچگانه
perambulator
U
درشکه بچگانه
hansoms
U
درشکه دوچرخه
hansom
U
درشکه دوچرخه
horseless carriage
U
درشکه بی اسب
cabriolet
U
درشکه دوچرخه
sidecars
U
درشکه چهارچرخه
calash
U
نوعی درشکه
hackney carriage
U
درشکه کرایهای
sleighs
U
درشکه سورتمه
sidecar
U
درشکه چهارچرخه
hacks
U
درشکه کرایه
hackman
U
راننده درشکه کرایهای
hackney man
U
راننده درشکه کرایهای
hach
U
درشکه کرایهای زحمت
troika
U
ارابه یا درشکه سه اسبه
coachload
U
افراد سوار بر درشکه
bassinet
U
درشکه دستی بچگانه
curricle
U
درشکه دوچرخهای سبک
clarence
U
درشکه چهارچرخه پوشیده
barouche
U
نوعی درشکه چهارچرخه
shandrydan
U
درشکه تک اسبه قدیمی
buckboard
U
درشکه بدون کروک
carriole
U
درشکه سبک تک اسبه
shay
U
درشکه دوچرخه دونفره
Tonga
U
تانگا درشکه هندی
shandradan
U
درشکه تک اسبه قدیمی
gigman
U
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
hackney
U
درشکه کرایه اسب کرایبه
fly man
U
راننده درشکه تک اسبه کرایهای
tilbury
U
درشکه روباز سبک دوچرخه
fiacre
U
کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
gigs
U
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
gig
U
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
tarantass
U
درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
cariole
U
درشکه یا کالسکه سبک و کوچک یک اسبه
carry all
U
درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
carryall
U
درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
stanhope
U
درشکه چهارچرخه بدون کروک وسبک
calash
U
کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
sleighs
U
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
kicking strap
U
تسمهای که اسب درشکه راازجفتک زدن بازمیدارد
buggies
U
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
sleigh
U
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
buggy
U
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
caroche
U
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
jinriki
U
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
coach dog
U
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
jinrikisha
U
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
check string
U
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
jigger
U
درشکه یک اسبه گاری تک اسبه
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
intercommon
U
داشتن
doubting
U
شک داشتن
lackvt
U
کم داشتن
doubts
U
شک داشتن
to have f.
U
تب داشتن
to be feverish
U
تب داشتن
to hold a meeting
U
داشتن
to go hot
U
تب داشتن
bears
U
در بر داشتن
relieve
U
داشتن
relieves
U
داشتن
relieving
U
داشتن
own
U
داشتن
bear
U
در بر داشتن
owned
U
داشتن
owning
U
داشتن
doubt
U
شک داشتن
owns
U
داشتن
bears
U
داشتن
doubted
U
شک داشتن
have
U
داشتن
possessing
U
داشتن
bear
U
داشتن
possesses
U
داشتن
lacks
U
کم داشتن
redolence
U
بو داشتن
lacked
U
کم داشتن
want
U
کم داشتن
to have
U
داشتن
to be in a f.
U
تب داشتن
to possess
U
داشتن
having
U
داشتن
possess
U
داشتن
to hold
U
داشتن
lack
U
کم داشتن
to have possession of
U
داشتن
wanted
U
کم داشتن
monogyny
U
داشتن یک زن
aspiring
U
هوش داشتن
espousing
U
عقیده داشتن به
have been around
<idiom>
U
تجربه داشتن
have (something) going for one
<idiom>
U
توانایی داشتن
send
U
ارسال داشتن
aspiring
U
ارزو داشتن
abhorring
U
تنفر داشتن از
aspires
U
هوش داشتن
send
U
اعزام داشتن
sending
U
اعزام داشتن
sending
U
ارسال داشتن
minding
U
تصمیم داشتن
sending
U
گسیل داشتن
sends
U
گسیل داشتن
sends
U
اعزام داشتن
sends
U
ارسال داشتن
send
U
گسیل داشتن
apprehend
U
بیم داشتن
have a ball
<idiom>
U
روزگارخوش داشتن
cherished
U
گرامی داشتن
withholding
U
دریغ داشتن
correlating
U
همبستگی داشتن
correlates
U
همبستگی داشتن
correlate
U
همبستگی داشتن
get a break
<idiom>
U
فرصت داشتن
get at
<idiom>
U
منظور داشتن
withholds
U
دریغ داشتن
loathe
U
نفرت داشتن از
loathed
U
نفرت داشتن از
loathes
U
نفرت داشتن از
withhold
U
دریغ داشتن
withheld
U
دریغ داشتن
cherish
U
گرامی داشتن
cherishes
U
گرامی داشتن
cherishing
U
گرامی داشتن
count on
<idiom>
U
بستگی داشتن به
provide
U
مقرر داشتن
provides
U
مقرر داشتن
attend
U
حضور داشتن
reside
U
اقامت داشتن
resided
U
اقامت داشتن
resides
U
اقامت داشتن
protrude
U
برامدگی داشتن
protruded
U
برامدگی داشتن
abhor
بیم داشتن از
abhorred
U
تنفر داشتن از
espouses
U
عقیده داشتن به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com