Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tutorial
U
درس خصوصی دادن به
tutorials
U
درس خصوصی دادن به
tutor
U
درس خصوصی دادن به
tutored
U
درس خصوصی دادن به
tutors
U
درس خصوصی دادن به
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to give private lessons
U
درس خصوصی دادن
to tutor somebody in English
U
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
Other Matches
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private
U
خصوصی
informal
U
خصوصی
private line
U
خط خصوصی
personal
U
خصوصی
necessary house
U
خصوصی
jackes
U
خصوصی
off the record
<idiom>
U
خصوصی
privates
U
خصوصی
subrosa
U
خصوصی
privatize
U
خصوصی کردن
private agreement
U
قرارداد خصوصی
privatizes
U
خصوصی کردن
private tuition
U
تدریس خصوصی
praivate ownership
U
مالکیت خصوصی
party lines
U
خط خصوصی تلفن
party line
U
خط خصوصی تلفن
very own
<adj.>
U
خصوصی
[شخصی]
special relativity
U
نسبیت خصوصی
privatization
U
خصوصی کردن
private ownership
U
مالکیت خصوصی
private property
U
مالکیت خصوصی
private benefits
U
منافع خصوصی
private law
U
حقوق خصوصی
privatizing
U
خصوصی کردن
private consumption
U
مصرف خصوصی
privatized
U
خصوصی کردن
private corporation
U
شرکت خصوصی
private company
U
شرکت خصوصی
private cost
U
هزینه خصوصی
private borrowing
U
استقراض خصوصی
private debt
U
بدهی خصوصی
private deed
U
سند خصوصی
private enterprises
U
موسسات خصوصی
privatises
U
خصوصی کردن
private institutions
U
موسسات خصوصی
private finance
U
مالیه خصوصی
private property
U
دارائیهای خصوصی
private saving
U
پس انداز خصوصی
closeting
U
گنجه خصوصی
closeted
U
گنجه خصوصی
private tutoring
[American E]
U
تدریس خصوصی
extra tuition
U
تدریس خصوصی
private lessons
U
تدریس خصوصی
closet
U
گنجه خصوصی
subjective
U
فاعلی خصوصی
private enterprise
U
شرکت خصوصی
semiprivate
U
نیمه خصوصی
privy
U
خصوصی محرمانه
privately
U
بطور خصوصی
private sector
U
بخش خصوصی
closets
U
گنجه خصوصی
Citizens' Band
U
باند خصوصی
private treaty
U
معامله خصوصی
privately leased line
U
خط اجارهای خصوصی
private schools
U
اموزشگاه خصوصی
privatising
U
خصوصی کردن
private enterprise
U
عمل خصوصی
proprietary company
U
شرکت خصوصی
private school
U
اموزشگاه خصوصی
quasi private
U
شبه خصوصی
quasi private
U
نیمه خصوصی
privatised
U
خصوصی کردن
personal
U
منقول خصوصی
private eyes
U
کارآگاه خصوصی
private eye
U
کارآگاه خصوصی
pillow talk
U
حرفهای خصوصی
relator
U
مدعی خصوصی
relator
U
شاکی خصوصی
private detective
U
کاراگاه خصوصی
private detectives
U
کاراگاه خصوصی
privates
U
اختصاصی خصوصی
in petto
U
بطور خصوصی
private talk
U
صحبت خصوصی
off the record
U
محرمانه و خصوصی
apsidiole
U
نیایشگاه خصوصی
camarin
U
نیایشگاه خصوصی
off-the-record
U
محرمانه و خصوصی
paticular
U
خصوصی بابت
backstage
U
محرمانه خصوصی
caskets
U
نامه خصوصی
tutor
U
معلم خصوصی
passkey
U
کلید خصوصی
private employees
U
کارکنان خصوصی
private
U
اختصاصی خصوصی
private investigator
U
کاراگاه خصوصی
tutors
U
معلم خصوصی
casket
U
نامه خصوصی
tutored
U
معلم خصوصی
private enterprise
U
اقتصاد بخش خصوصی
jurists
U
متخصص حقوق خصوصی
jurist
U
متخصص حقوق خصوصی
curtain lecture
U
صحبتهای خصوصی زن وشوهر
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
private rate of discount
U
نرخ تنزیل خصوصی
private rate of return
U
نرخ بازده خصوصی
to have private insurance
[cover]
U
بیمه خصوصی داشتن
private branch exchange
U
مبادله انشعاب خصوصی
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
private broadcasting
U
پخش برنامه خصوصی
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
backside
U
عقب هر چیزی خصوصی
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
personal staff
U
ستاد خصوصی فرمانده
to be privately insured
U
بیمه خصوصی داشتن
backsides
U
عقب هر چیزی خصوصی
pbx
U
تبادل انشعاب خصوصی
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
private international law
U
حقوق بین الملل خصوصی
objectives
U
علمی و بدون نظر خصوصی
objective
U
علمی و بدون نظر خصوصی
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
private enterprise
U
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
with average
U
شامل خسارات خصوصی وجزئی
To have selfish motives . to have an axe to grind.
U
غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
palor
U
اطاق برای گفتگو خصوصی
committees
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
offstage
U
خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
table talk
U
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
behind the scenes
U
در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
privilege cab
U
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
qui tam action
U
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
personals
U
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
pabx
U
Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
toll traverse
U
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
eminent domain
U
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
introducing
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
ante-chapel
U
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
introduces
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
crowding out effect
U
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Big Brother
U
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
Internet
U
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
crowding out effect
U
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
blind dialling
U
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
led
U
یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
CB
U
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnation
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off .
U
به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
pin money
U
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
communications stallite corporation
U
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
ISP
U
شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
privacy
U
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
ferry
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
to put any one up to something
U
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
to sue for damages
U
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
example is better than precept
U
نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
defined
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
shift
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
televised
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televise
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televises
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
expand
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
formation
U
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
shifted
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
televising
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
expands
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
shifts
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
outdoing
U
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
developments
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
adjudges
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudging
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
outdoes
U
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdo
U
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
adjudged
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
to picture
U
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
trust
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com