Perdic | درست نمودار کننده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (17 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	orthoscopic U	درست نمودار کننده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	user profile U	جدول نمودار استفاده کننده
	haemapoietic U	خون درست کننده
	orthoptic U	درست کننده نقص بینایی
	congruous U	درخور درست تلافی کننده یاجفت شونده
	block diagram U	نمودار بلوکی نمودار کلی
	intersection U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
	and U	تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
	joined U	تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
	joins U	تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
	meet U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
	meets U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
	join U	تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
	coincidence function U	تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
	OR function U	تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
	intersections U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
	false U	1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
	unions U	تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
	alternation U	تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
	either or operation U	تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
	union U	تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
	assertion U	1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
	conjunctions U	تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
	disjunction U	تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
	conjunction U	تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
	tempered U	درست ساختن درست خمیر کردن
	tempers U	درست ساختن درست خمیر کردن
	temper U	درست ساختن درست خمیر کردن
	judiciousness U	قضاوت درست تشخیص درست
	beach diagram U	طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
	be the spitting image of someone <idiom> U	درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
	The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U	این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
	corrector U	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
	alternatives U	تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
	EXOR U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
	exjunction U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
	alternative U	تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
	difference U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
	differences U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
	exclusive U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
	h r diagram U	نمودار اچ . ار
	charted U	نمودار
	graphs U	نمودار
	graph U	نمودار
	charts U	نمودار
	charting U	نمودار
	diagram U	نمودار
	venn diagram U	نمودار ون
	x y graph U	نمودار x-y
	network U	نمودار
	diagrams U	نمودار
	chart U	نمودار
	abac U	نمودار
	conspectus U	نمودار
	indicator U	نمودار
	networks U	نمودار
	plotted U	نمودار
	plots U	نمودار
	plot U	نمودار
	alignment chart U	نمودار
	nomogram U	نمودار
	dispersion U	تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
	denials U	تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
	denial U	تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
	symmetric difference U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
	NAND function U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
	graphics U	فن استعمال نمودار
	barchart U	نمودار میلهای
	bar graph U	نمودار میلهای
	scattergram U	نمودار پراکندگی
	bar diagram U	نمودار میلهای
	scatterplot U	نمودار پراکندگی
	scatter diagram U	نمودار پراکندگی
	frequency graph U	نمودار بسامد
	frequency diagram U	نمودار بسامد
	free body diagram U	نمودار ایستایی
	correlation diagram U	نمودار همبستگی
	stress curve U	نمودار تنش
	flow diagram U	نمودار جریان
	flow diagram U	نمودار گردشی
	Venn's diagram U	نمودار ون [ریاضی]
	rieke diagram U	نمودار ریکه
	field form U	نمودار میدان
	interconnection of diagram U	نمودار اتصال
	schematic diagram U	نمودار اجمالی
	graphic U	نمودار مقیاس
	block diagram U	نمودار کندهای
	block diagram U	نمودار بلوکی
	block diagram U	نمودار کلی
	equilibrtum diagram U	نمودار تعادل
	organization chart U	نمودار سازمانی
	circle graph U	نمودار دایرهای
	expectancy chart U	نمودار انتظار
	set up digram U	نمودار برپایی
	state diagram U	نمودار حالات
	structure chart U	نمودار ساختار
	to make a U	نمودار کردن
	network chart U	نمودار شبکه
	nomogram U	نمودار محاسباتی
	bar chart U	نمودار میلهای
	nomograph U	نمودار محاسباتی
	slope U	شیب نمودار
	sloped U	شیب نمودار
	slopes U	شیب نمودار
	dual y axis graph U	نمودار با دو محور y
	system chart U	نمودار سیستم
	elementary diagram U	نمودار ابتدایی
	organization scheme U	نمودار سازمانی
	schema U	خلاصه نمودار
	column graph U	نمودار ستونی
	load diagram U	نمودار بار
	profile chart U	نمودار نیمرخ
	x y chart U	نمودار مختصاتی
	area chart U	نمودار مساحت
	creep curve U	نمودار خزش
	area graph U	نمودار ناحیهای
	psychograph U	نمودار روانی
	electrical schematic U	نمودار الکتریکی
	histogram U	نمودار ستونی
	detail diagram U	نمودار جزئیات
	IHS U	نمودار مسیح
	line graph U	نمودار خطی
	Venn diagram	نمودار ون [ریاضی]
	pie graph U	نمودار گرد
	pie graph U	نمودار مدور
	pie chart U	نمودار کلوچهای
	picture graph U	نمودار تصویری
	pictograph U	نمودار تصویری
	phase diagram U	نمودار فاز
	current graph U	نمودار فعلی
	line chart U	نمودار خطی
	potential diagram U	نمودار پتانسیل
	cumulative record U	نمودار تراکمی
	logic diagram U	نمودار منطقی
	arrow diagram U	نمودار برداری
	gantt chart U	نمودار گانت
	grid chart U	نمودار شبکهای
	logarithmic graph U	نمودار لگاریتمی
	tree diagram U	نمودار درخت
	transition diagram U	نمودار گذارها
	flow sheet U	نمودار جریان
	diagrammatically U	استفاده از نمودار
	activity chart U	نمودار فعالیت
	vector diagram U	نمودار برداری
	schemata U	خلاصه نمودار
	scatter program U	نمودار پراکنده
	diagrammatic U	به شکل نمودار
	equality U	تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
	except U	تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
	iron carbon diagram U	نمودار اهن- کربن
	chart U	نوار تابلو نمودار
	strain curve U	نمودار تغییر شکل
	dataflow diagram U	نمودار گردش داده
	stacked column graph U	نمودار ستونی انباشته
	magascopic U	نمودار بچشم برهنه
	set diagram [e.g. Euler or Venn diagram] U	نمودار مجموعه [ریاضی]
	selectivity diagram U	نمودار گزینش پذیری
	diagram U	دیاگرام نمودار تصویر
	polygons U	نمودار چند ضلعی
	Argand diagram U	نمودار آرگاند [ریاضی]
	energy level diagram U	نمودار انرژی- تراز
	cabling diagram U	نمودار سیم کشی
	polygon U	نمودار چند ضلعی
	elevation indicator U	صفحه نمودار درجه
	timing diagram U	نمودار تنظیم وقت
	macroscopic U	نمودار به چشم مریی
	winding diagram U	نمودار سیم پیچی
	circle chart U	نمودار دایره ای [ریاضی]
	diagrams U	دیاگرام نمودار تصویر
	rears U	نمودار شدن عقب
	rearing U	نمودار شدن عقب
	reared U	نمودار شدن عقب
	logarithmic chart U	نمودار یا جدول لگاریتمی
	tension test diagram U	نمودار ازمایش کشش
	pie chart U	نمودار دایره ای [ریاضی]
	tablature U	شرح روشن و نمودار
	tanabe sugano diagram U	نمودار تانابه- سوگانو
	curving U	منحنی نمودار بالیستیکی
	curves U	منحنی نمودار بالیستیکی
	curve U	منحنی نمودار بالیستیکی
	index U	نمودار انگشت سبابه
	indexed U	نمودار انگشت سبابه
	indexes U	نمودار انگشت سبابه
	rear U	نمودار شدن عقب
	foreshortens U	کوتاه نمودار کردن
	flowchart U	نمودار گردش کار
	flowchart symbol U	نماد نمودار گردشی
	frequency histogram U	نمودار ستونی بسامد
	aggregate flow diagram U	نمودار تهیه مصالح
	functional diagram U	نمودار وفیفه مندی
	reappearing U	دوباره نمودار شدن
	flowchart U	نمودار گردشی روندنمایی
	classification chart U	نمودار طبقه بندی
	flow chart U	نمودار گردش کار
	schematic diagram U	نمودار طرح کلی
	bar chart U	نمودار سطری یا ستونی
	grading curve U	نمودار دانه بندی
	foreshortened U	کوتاه نمودار کردن
	reappear U	دوباره نمودار شدن
	foreshorten U	کوتاه نمودار کردن
	reappeared U	دوباره نمودار شدن