English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dead ahead <idiom> U درست درپشت ،قبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arrear U درپشت
from f.to son U پشت درپشت
pubescence U رویش مو درپشت زهار
postaxial U درپشت محور بدن
endorses U درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsing U درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsed U درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorse U درپشت سندنوشتن امضا کردن
hand down U پشت درپشت چیزی رارساندن
dress improver U لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
improver U لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
nails U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nailed U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nail U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
half bound U درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
exactly U درست
orthodox U درست
corrects U درست
right U درست
perfected U درست
righted U درست
perfect U درست
correct U درست
properly U درست
perfecting U درست
integral U درست
plain dealing U درست
well advised U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
perfects U درست
convenient <adj.> U درست
functional <adj.> U درست
veracious U درست
aright U درست
practicable <adj.> U درست
smack dab U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
suitable <adj.> U درست
useful <adj.> U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
right as a trivet U درست
proper U درست
even U هم درست
entire U درست
right as a trivet U تن درست
right as nails U درست
out and out U درست
incorrect U نا درست
purposive <adj.> U درست
legitimating U درست
legitimates U درست
legitimated U درست
legitimate U درست
conscionable U درست
practical <adj.> U درست
by the square U درست
by fits and starts U درست
purpose-built <adj.> U درست
purposeful <adj.> U درست
accurate U درست
out-and-out U درست
orthographically U درست
straightest U درست
true U درست
truer U درست
truest U درست
true <adj.> U درست
real <adj.> U درست
Quite [so] ! U درست!
exacts U درست
exacted U درست
straight U درست
clear U درست
clearer U درست
clearest U درست
clears U درست
correcting U درست
exact U درست
straightforward U درست
straighter U درست
whole U درست
genuine U درست
indefectible U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
proper <adj.> U درست
incorrupt U درست
exact <adj.> U درست
legitimately U درست
correct <adj.> U درست
in order U درست
righting U درست
valid U درست
authentic U درست
just U درست
sock U درست
inviolate U درست
in a entireness of state U درست
right mindedness U درست اندیشی
build U درست کردن
that is right U درست است
misunderstood U درست نفهمیدن
misapprehended U درست نفهمیدن
behaves U درست رفتارکردن
misapprehend U درست نفهمیدن
on the button <idiom> U درست سر موقع
trustworthy U موثق درست
behave U درست رفتارکردن
concocts U درست کردن
right you are U درست است
entire U درست یکپارچه
behaved U درست رفتارکردن
misapprehends U درست نفهمیدن
misapprehending U درست نفهمیدن
misunderstand U درست نفهمیدن
right oh! U درست است
fair shake <idiom> U رفتار درست
behaving U درست رفتارکردن
mistook U درست نفهمیدن
trims U درست کردن
entire leaf U برگ درست
concocted U درست کردن
fabricating U درست کردن
trim U درست کردن
concocting U درست کردن
trimmest U درست کردن
misbehave U درست رفتارنکردن
rightable U درست شدنی
concoct U درست کردن
misbehaved U درست رفتارنکردن
misbehaving U درست رفتارنکردن
spitting image <idiom> U درست مثل
misunderstands U درست نفهمیدن
in good time <idiom> U درست سر وقت
misbehaves U درست رفتارنکردن
fabricate U درست کردن
fabricated U درست کردن
fabricates U درست کردن
buildings U درست کردن
orthographically U با املای درست
just in time U درست بموقع
that is wrong U درست نیست
integral number U چیز درست
integral number U عدد درست
in roaring health U تن درست وفربه
the flat of the hand U پهنای درست
that is it U درست است
plain dealing U سودای درست
get up U درست شدن
framable U درست کردنی
to put to rights U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
set in order U درست کردن
fix up U درست کردن
fecit U درست کرده
to the tick U درست درسروقت
to setting into shape U درست شدن
to set to rights U درست کردن
orthographer U درست نویس
orthoepist U درست تلفظ کن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com