English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
atop U درروی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
normal exit U درروی عادی
caption U گواهی مندرج درروی سند
captions U گواهی مندرج درروی سند
prunt U الت بته چسبانی درروی گلدان
neontology U بر رسی در جانورانی که درروی زمین مانده اند
oblique projection U نمایش اجسامی درروی صفحه بوسیله تصویرمایل
chute U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
geodesic U کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
keyholing U رقص و جست و خیز گلوله درروی مسیر عدم ثبات مسیرگلوله
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
wet storage U بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
charging point U محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
radar correlation U درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com