English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
materials requisition U درخواست مواد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate U مواد فرانشت شده مواد مترشحه
call-ups U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning U درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisition U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions U درخواست کردن درخواست وسایل
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
requested U درخواست اماد کردن درخواست کردن
request U درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requesting U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests U درخواست اماد کردن درخواست کردن
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
postulate U درخواست
postulated U درخواست
imploration U درخواست
postulates U درخواست
postulating U درخواست
enquiry U درخواست
solicitation U درخواست
tendering U درخواست
requisition U درخواست
requested U درخواست
requesting U درخواست
requests U درخواست
supplication U درخواست
appeals U درخواست
appealed U درخواست
requisitions U درخواست
requisitioning U درخواست
requisitioned U درخواست
request U درخواست
appeal U درخواست
tenderest U درخواست
application U درخواست
suited U درخواست
suit U درخواست
d. of a request U در درخواست
claim U درخواست
demands U درخواست
claimed U درخواست
suits U درخواست
applications U درخواست
requistion for money U درخواست
claiming U درخواست
tendered U درخواست
indent U درخواست
demand U درخواست
demanded U درخواست
indenting U درخواست
indents U درخواست
tender U درخواست
claims U درخواست
on request of which [at his request] U به درخواست او
entreating U درخواست کردن
to make an application [to apply] U درخواست کردن
call for fire U درخواست اتش
entreat U درخواست کردن
inquiry U اسستسفار درخواست
inquiries U اسستسفار درخواست
entreated U درخواست کردن
basic requisition number U درخواست اولیه
toa for a job or position U درخواست کارکردن
entreats U درخواست کردن
basic requisition number U درخواست ابتدایی
rrayer U درخواست التماس
fire message U درخواست اتش
applicant U درخواست دهنده
applicant U درخواست کننده
declaration of intention U درخواست تابعیت
applicants U درخواست دهنده
applicants U درخواست کننده
at the request of U به خواهش [به درخواست]
excess demand U درخواست مازاد
document number U شماره درخواست
demand code U رمز درخواست
demandant U درخواست کننده
d. note U درخواست پرداخت
appeal for tenders U درخواست مزایده
pray U درخواست کردن
prayed U درخواست کردن
praying U درخواست کردن
prays U درخواست کردن
applicator U درخواست کننده
to g. any one's request U درخواست کسیراپذیرفتن
application form U برگ درخواست
writ of subpoena U برگ درخواست
put in for something <idiom> U درخواست چیزی
speak for <idiom> U درخواست کردن
asking and ordering U درخواست و سفارش
pleader U درخواست دادن
solicits U درخواست کردن
implore U درخواست کردن از
implored U درخواست کردن از
implores U درخواست کردن از
imploring U درخواست کردن از
claimed <adj.> <past-p.> U درخواست شده
on call U بنا به درخواست
request signal U علامت درخواست
supervisor request U درخواست نافر
supplicate U درخواست کردن
request U درخواست می کنم
requested U درخواست می کنم
soliciting U درخواست کردن
applying U درخواست کردن
asked <adj.> <past-p.> U درخواست شده
demanded <adj.> <past-p.> U درخواست شده
plead with U درخواست کردن
applying U درخواست دادن
apply U درخواست دادن
apply U درخواست کردن
stock requisition U درخواست کالا
purchase requisition U درخواست خرید
applies U درخواست دادن
applies U درخواست کردن
solicit U درخواست کردن
requesting U درخواست می کنم
requisition number U شماره درخواست
demands U درخواست کردن
demand U درخواست مطالبه
demands U درخواست مطالبه
demand U درخواست کردن
requisition line U خط درخواست اماد
demanded U درخواست کردن
solicited U درخواست کردن
requests U درخواست می کنم
round robin U درخواست کتبی
demanded U درخواست مطالبه
proposal form U فرم درخواست بیمه
call for fire U درخواست اتش کردن
to reject [refuse] an application U درخواست نامه ای را رد کردن
initial fire request U درخواست ابتدایی اتش
to apply for leave U درخواست مرخصی کردن
to grant an application U درخواست نامه ای را پذیرفتن
boning U خواستن درخواست کردن
repleader U درخواست تجدیدنظر استیناف
to ask too much U بیش از حد درخواست کردن
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
on request U وقتی که درخواست بشود
to deny somebody a wish U درخواست کسی را رد کردن
request for price quotation U درخواست مظنه قیمت
debt enforcement U درخواست طلب وصول
on application U در زمان [حالت] درخواست
requesting unit U یکان درخواست کننده
at call U به محض درخواست عندالمطالبه
recind U لغو کامل درخواست
indents U سفارش درخواست کردن
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
indenting U سفارش درخواست کردن
indent U سفارش درخواست کردن
reclama U درخواست تجدید نظر
requisition line U مسیر درخواست اماد
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
pleadable U قابل درخواست دادن
to a oneself for help U درخواست کمک کردن
requisitions U درخواست رسمی کردن
requisition U درخواست رسمی کردن
requisitioned U درخواست رسمی کردن
on call U اتشهای طبق درخواست
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
requisitioning U درخواست رسمی کردن
boned U خواستن درخواست کردن
modification work order U برگ درخواست نوسازی
bones U خواستن درخواست کردن
bone U خواستن درخواست کردن
supplies U مواد
provisions U مواد
material U مواد
materials U مواد
appeal [to] or [for] U درخواست [برای] [استیناف در دادگاه]
call for ..... under the credit U درخواست کردن ..... تحت اعتبار
application [for something] U درخواست نامه [برای چیزی]
mission call U درخواست پشتیبانی هوایی کردن
application U درخواست نامه پشت کار
mission request U درخواست اجرای ماموریت هوایی
applications U درخواست نامه پشت کار
to ask somebody for [about] something U از کسی چیزی درخواست کردن
an a for a position U درخواست دهنده برای کار
asylum seeker U درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
person seeking [political] asylum U درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
cohesive material U مواد چسبا
natural products U مواد طبیعی
joint sealing material U مواد درزبندی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com