English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bright U درخشان بدون روکش
brighter U درخشان بدون روکش
brightest U درخشان بدون روکش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barest U بدون روکش
baring U بدون روکش
bare U بدون روکش
bared U بدون روکش
barer U بدون روکش
bares U بدون روکش
bare wire U سیم بدون روکش
retread process U تقویت روکش روکش دوباره
luminiferous U درخشان
eyebright U درخشان
luminescent U درخشان
shining U درخشان
lightsome U درخشان
luminous U درخشان
glitzier U درخشان
glitziest U درخشان
glitzy U درخشان
gloss U درخشان
florestant U درخشان در شب
fulgid U درخشان
ablaze درخشان
stellar U درخشان
fulgent U درخشان
beamy U درخشان
bright U درخشان
glittery U درخشان
shiner U درخشان
refulgent U درخشان
prismatic U درخشان
glaring U درخشان
brighter U درخشان
mirror finish U درخشان
brightest U درخشان
brilliancy U درخشان
shiny U افتابی درخشان
sparklers U گوهر درخشان
beaming U درخشان پرتودار
bright U درخشان تابان
glisteningly U بطور درخشان
adamantine U سخت و درخشان
lucid U واضح درخشان
illustrious U درخشان ممتاز
brightest U درخشان تابان
semigloss U نیمه درخشان
irradiates U درخشان کردن
bertha U درخشان روشن
brilliantly U بطور درخشان
brighter U درخشان تابان
sparkler U گوهر درخشان
brilliant U الماس درخشان
luminously U بطور درخشان
irradiating U درخشان کردن
phosphorescent U شب تاب درخشان
meteoric U درخشان وزودگذر
starry U درخشان معروف
irradiate U درخشان کردن
irradiated U درخشان کردن
luciferous U شب تاب درخشان
lumine U درخشان کردن
brilliant U بسیار درخشان
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
brilliancy U بازی درخشان شطرنج
radiant U شعاع گستر درخشان
giant star U ستاره بزرگ و درخشان
star sapphire U یاقوت کبود درخشان
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
brightened U زرنگ کردن درخشان شدن
brightens U زرنگ کردن درخشان شدن
blazes U شعله درخشان یا اتش مشتعل
brightening U زرنگ کردن درخشان شدن
soiuthern cross U چهارستاره درخشان نیمکره جنوبی
blaze U شعله درخشان یا اتش مشتعل
brighten U زرنگ کردن درخشان شدن
blazed U شعله درخشان یا اتش مشتعل
illuminates U درخشان ساختن زرنما کردن
illuminate U درخشان ساختن زرنما کردن
illuminating U درخشان ساختن زرنما کردن
high beam U نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
glare U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glares U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
flame tree U درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
burn in U علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
booster U روکش
encrustation U روکش
jacket U روکش
encrustations U روکش
casing U روکش
cowling U روکش
jackets U روکش
coats U روکش
facings U روکش
sleeves U روکش
coating U روکش
sleeve U روکش
capote U روکش
clothing U روکش
tilt material U روکش
casings U روکش
tarpaulin U روکش
tarpaulins U روکش
veneer U روکش
boarding U روکش
blanketed U روکش
case U روکش
coated U روکش
boosters U روکش
coat U روکش
revetment U روکش
cases U روکش
loose cover U روکش
blankets U روکش
facing U روکش
coatings U روکش
hood U روکش
hoods U روکش
blanket U روکش
slip U روکش متکا
copper coat U روکش مسی
protective cover U روکش محافظ
tar down U روکش گرفتن
nickel coat U روکش نیکلی
slipped U روکش متکا
top coat U روکش سقف
radiator cover U روکش رادیاتور
tin coat U روکش قلع
bumper guard U روکش سپر
case U روکش کردن
slips U روکش متکا
cases U روکش کردن
to do over U روکش کردن
prime coat U روکش اصلی
prime coat U روکش نخستین
pushback hookup wire U سیم با روکش شل
plywood veneer U روکش چندلا
fender U پنجره روکش
veneer U روکش زدن به
bronze plated U روکش مفرغی
veneer U روکش کردن
overlaid U روکش کردن
parceling U روکش دادن
bonderize U روکش دادن
covering U روکش سیم
oxide coating U روکش اکسیدی
cloths U روکش پارچهای
surface treatment U روکش سطحی
stone lining U روکش سنگی
preservative coating U روکش محافظ
reconditioning U تقویت روکش
slipcover U روکش بالش
covering tile U اجر روکش
cloth U روکش پارچهای
paint coat U روکش رنگ
bitumen coat U روکش قیری
slipover U روکش متکا
guarding U روکش کشیدن
guard U روکش کشیدن
cladding U روکش کاری
plating U روکش کاری
inner liner U روکش داخلی
zinc coat U روکش روی
coat of laquer U روکش لاک
plating U روکش کردن
wood veneer U روکش چوبی
aluminum coat U روکش الومینیوم
plating U روکش سیم و زر
cladding material U فلز روکش
guards U روکش کشیدن
recapping U روکش زدن
flat coat U روکش اصلی
mantle U پوست روکش
mantles U پوست روکش
edge coated U با روکش لبهای
plates U روکش کردن
plates U لوحه روکش
gilding metal U روکش گلوله
plate U لوحه روکش
recaps U روکش زدن
plate U روکش کردن
coating varnish U روکش لاکی
cladding U روکش فلزی
lead sheath U روکش سربی
varnish coat U روکش لاک
board U روکش کردن
lime coat U روکش اهکی
iron-clad U روکش آهنی
faces U روکش کردن
enamel coat U روکش لعاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com