English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to take one's temperature U درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isocheim U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسطانهادرزمستان ...داده میشود
isotheral line U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
to fix a person U دم کسیرادیدن
to get sight of a person U کسیرادیدن
to gauge a person U گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
maturing heat U گرمای گیرش
latent heat of sublimation U گرمای تصعید
latent heat U گرمای نهان
heat of sunlimation U گرمای تصعید
total heat of solution U گرمای کل انحلال
paradoxical warmth U گرمای تناقضی
phlogosis U گرمای سوزنده
cinder heat U گرمای شلاکه
specific heat U گرمای ویژه
sensible heat U گرمای محسوسه
radiant heat U گرمای تابنده
integral heat of solution U گرمای کل انحلال
high or low temperature U گرمای زیادیاکم
heating value U گرمای احتراق
heat of fusion U گرمای ذوب
heat of formation U گرمای تشکیل
heat of vaporization U گرمای تبخیر
heat of evaporation U گرمای تبخیر
heat of condensation U گرمای میعان
heat of combustion U گرمای سوختن
heat of combustion U گرمای احتراق
heat of activation U گرمای فعالسازی
genial heat U گرمای ملایم
equiviscous temperature U گرمای لزوجت
latent heat of fusion U گرمای ذوب
heat of hydration U گرمای ابش
heat of ionization U گرمای یونش
heating value U گرمای سوختن
heat value U گرمای احتراق
heat value U گرمای سوختن
heat of transformation U گرمای تحول
heat of transformation U گرمای تبدیل
heat of solution U گرمای انحلال
heat of solidification U گرمای انجماد
heat of reaction U گرمای واکنش
expansion heat U گرمای واتنش
wash heat U گرمای جوش
boiling heat U گرمای جوشش
thermonuclear U گرمای هستهای
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
heat of fusion U گرمای نهان ذوب
generated heat U گرمای تولید شده
latent heat of sublimation U گرمای نهان تصعید
latent heat of fusion U گرمای نهان ذوب
standard heat of formation U گرمای تشکیل استاندارد
heat of sunlimation U گرمای نهان تصعید
latent heat of varporization U گرمای نهان تبخیر
molar heat of fusion U گرمای مولی ذوب
differential heat of solution U گرمای انحلال تفاضلی
molar heat of combusion U گرمای مولی احتراق
phosphoresce U بدون گرمای محسوس
molecular specific heat U گرمای ویژه مولی
molar specific heat U گرمای ویژه مولی
molar heat of sublimation U گرمای مولی تصعید
molar heat of solution U گرمای مولی انحلال
waste heat U گرمای تلف شده
molar heat of formation U گرمای مولی تشکیل
molar heat of condensation U گرمای مولی میعان
molar heat of vaporization U گرمای مولی تبخیر
molar heat of crystallization U گرمای مولی تبلور
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
incandesce U از گرمای زیاد سفید شدن
pyrometer U الت سنجش گرمای زیاد
law of additivity of reaction heat U قانون جمع پذیری گرمای واکنش
sweating heat U گرمای لحیم کاری غیر مستقیم
thermoelectrometer U الت سنجش جریان یزق ازروی گرمای ان
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
dielectric heating U گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
burn out U گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
air cooled engine U موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
gauge U درجه
first string U درجه یک
grades U درجه
gage U درجه
echelon U درجه
gauged U درجه
echelons U درجه
first class U درجه یک
gauges U درجه
elevation U درجه
elevations U درجه
classy U درجه یک
nobby U درجه یک
gage=gauge U درجه
run of the mine U بی درجه
scale U درجه
mark U درجه
marks U درجه
just as well <adv.> U به یک درجه
equally <adv.> U به یک درجه
kyu U درجه
length U درجه
lengths U درجه
grade U درجه
gauge=gage U درجه
gauge glass U درجه اب
low grade U کم درجه
rank U درجه
pitch U درجه
copesetic U درجه یک
rates U درجه
third-rate U درجه سه
rate U درجه
third rate U درجه سه
copacetic U درجه یک
degree U درجه
pitches U درجه
second-rate U درجه دو
top U درجه یک
second rate U درجه دو
chinical t. U درجه
clinical thermometer U درجه
top hole U درجه یک
tophole U درجه یک
topnotch U درجه یک
title U درجه
aquastat U درجه
ranks U درجه
degrees U درجه
ranked U درجه
titles U درجه
second class U درجه دو
high-class U درجه یک
proportions U درجه
second class U درجه 2
proportion U درجه
number one U درجه یک
top-notch U درجه یک
slap-up U درجه یک
scalage U درجه
quantum U درجه میزان
pinnacles U منتهی درجه
pinnacle U منتهی درجه
puny U درجه پست
adjustability U درجه انطباق
supremely U با علی درجه
anti knock property U درجه اکتان
elevation stop U حد نهایی درجه
clump U درجه سردوشی
elevation scale U طبلک درجه
elevation scale U مقیاس درجه
clumped U درجه سردوشی
clumping U درجه سردوشی
clumps U درجه سردوشی
fluidity U درجه سفتی
consistency U درجه غلظت
degree of relationship U درجه خویشاوندی
degree of crystalinity U درجه بلورینگی
degree of compaction U درجه تراکم
degree of centralization U درجه تمرکز
degree of advancement U درجه پیشرفت
dan U درجه درکاراته
dot pitch U درجه نقطه
efficacity U درجه تاثیر
degree of curve U درجه انحناء
degree of dissociation U درجه تفکیک
degree of freedom U درجه ازادی
degree of saturation U درجه اشباع
degree opulence U درجه توانگری
degree of precision U درجه دقت
degree of polymerization U درجه بسپارش
consistence U درجه غلظت
d.p U درجه بسپارش
cope flask U درجه روئی
eldership U ارشدیت درجه
baccslavreate U درجه شوالیه
baccalaureate U درجه باشلیه
angle of elevation U زاویه درجه
calibration U درجه بندی
advancement in rating U ارتقاء درجه
brick layer U بنای درجه دو
bar sight U شکاف درجه
bar sight U ستون درجه
elevation circle U قطاع درجه
confidence level U درجه اطمینان
baume degree U درجه بومه
battle sight U شکاف درجه
centigrade degree U درجه صدبخشی
electrical degree U درجه الکتریکی
elevating arc U قطاع درجه
battle sight U درجه جنگی
adjusted elevation U درجه تنظیمی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com