English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (26 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conferred a degree U درجه دانشگاهی اعطا کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grant U اعطا کردن
granted U اعطا کردن
grants U اعطا کردن
grant a credit U اعتباری را اعطا کردن
to grant a request U درخواستی را اعطا کردن
enfranchises U حقوق مدنی اعطا کردن به
enfranchising U حقوق مدنی اعطا کردن به
awarded U مقرر داشتن اعطا کردن
enfranchise U حقوق مدنی اعطا کردن به
awarding U مقرر داشتن اعطا کردن
award U مقرر داشتن اعطا کردن
awards U مقرر داشتن اعطا کردن
enfranchised U حقوق مدنی اعطا کردن به
patenting U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
collegiate U دانشگاهی
graduate study U تحصیلات دانشگاهی
academic year U سال دانشگاهی
academicals U لباس دانشگاهی
academic costume U لباس دانشگاهی
extra-mural U میان دانشگاهی
lecture notes U جزوه درس دانشگاهی
outland trophy U جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
peripheral course U دوران پیش دانشگاهی نظامی
european academic research network U شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
awards U اعطا
awarded U اعطا
vouchsafement U اعطا
endowments U اعطا
award U اعطا
bestowal U اعطا
endowment U اعطا
awarding U اعطا
impartation U اعطا
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
dispensation U اعطا تقدیر
dispensations U اعطا تقدیر
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
naturalization U اعطا یا قبول تابعیت
edict of emancipation U ازادی بی قید و شرط اعطا شد
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
campus network U شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
particularism U اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
academe U فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
graduates U درجه بندی کردن
rates U درجه بندی کردن
echelonment U درجه بندی کردن
graduate U درجه بندی کردن
pegs U کوشش کردن درجه
peg U کوشش کردن درجه
rate U درجه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن
graduating U درجه بندی کردن
gradate U درجه بندی کردن مخلوط کردن
segregation U جدا کردن درجه بندی کردن
gaduate U درجه بندی کردن تغلیظ کردن
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
void U از درجه اعتبار ساقط کردن
grade U نوع درجه بندی کردن
grades U نوع درجه بندی کردن
peering U هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peered U هم درجه کردن بدرجه اشرافی
miter U گوشه 09 درجه را نصف کردن
peer U هم درجه کردن بدرجه اشرافی
ranks U درجه دادن دسته بندی کردن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
rank U درجه دادن دسته بندی کردن
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
ranked U درجه دادن دسته بندی کردن
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
degrade U کم کردن درجه خفیف کردن
degrades U کم کردن درجه خفیف کردن
zeroes U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zeros U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zero U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
dialed U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
grader U ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
emancipation proclamation U اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
degrees U درجه
tophole U درجه یک
rank U درجه
ranked U درجه
mark U درجه
second class U درجه دو
low grade U کم درجه
gauge glass U درجه اب
gauge=gage U درجه
topnotch U درجه یک
second rate U درجه دو
copesetic U درجه یک
gage=gauge U درجه
marks U درجه
proportion U درجه
proportions U درجه
degree U درجه
gage U درجه
nobby U درجه یک
scalage U درجه
top U درجه یک
top hole U درجه یک
second-rate U درجه دو
pitch U درجه
ranks U درجه
echelons U درجه
equally <adv.> U به یک درجه
pitches U درجه
top-notch U درجه یک
just as well <adv.> U به یک درجه
copacetic U درجه یک
echelon U درجه
grade U درجه
second class U درجه 2
first class U درجه یک
run of the mine U بی درجه
title U درجه
high-class U درجه یک
slap-up U درجه یک
grades U درجه
elevation U درجه
clinical thermometer U درجه
gauge U درجه
kyu U درجه
gauges U درجه
elevations U درجه
titles U درجه
aquastat U درجه
third rate U درجه سه
first string U درجه یک
length U درجه
lengths U درجه
chinical t. U درجه
rate U درجه
classy U درجه یک
scale U درجه
number one U درجه یک
rates U درجه
gauged U درجه
third-rate U درجه سه
primary alcohol U الکل 1 درجه
third rate U درجه سوم
calibrate U درجه بندی
berated U خلع درجه
secondary road U جاده درجه دو
adjustability U درجه انطباق
rating U درجه بندی
grades U درجه رتبه
third class road U جاده درجه سه
bar sight U ستون درجه
gaduate U درجه دار
whither U بکدام درجه
adjusted elevation U درجه تنظیمی
primery amine U امین 1 درجه
rating U درجه رتبه
primary carbon U کربن 1 درجه
berate U خلع درجه
third-rate U درجه سوم
consistency U درجه غلظت
temperatures U درجه گرما
temperatures U درجه حرارت
baccalaureate U درجه باشلیه
secondary carbon U کربن 2 درجه
grades U درجه شدت
hold a candle to <idiom> U درهمان درجه
grade U درجه بندی
secondary amine U امین 2 درجه
second degree of readiness U امادگی درجه دو
grade U درجه رتبه
calibrates U درجه بندی
fluidity U درجه سفتی
grade U درجه شدت
berates U خلع درجه
oxidation degree U درجه اکسایش
fuel grade U درجه سوخت
calibrated U درجه بندی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com