English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
specification U درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
highs U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high airburst U ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
high fidelity U ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
hard spun U [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
characteristics U مشخصات
characteristic U مشخصات
paticular U مشخصات
specs U مشخصات
specification U مشخصات
identities U مشخصات
particulars U مشخصات
characteristically U مشخصات
definitions U مشخصات
identity U مشخصات
definition U مشخصات
specifications U مشخصات
rating plate U پلاک مشخصات
specification U دفترچه مشخصات
rating plate U صفحه مشخصات
spec U مشخصات بالا
impedance characteristic U مشخصات امپدانس
contract specification U مشخصات قرارداد
technical specifications U مشخصات فنی
bale mark U مشخصات عدل
job specification U مشخصات شغلی
filespec U مشخصات فایل
papering U ورقه مشخصات کشتی
particular specification U مشخصات ویژه در قرارداد
target description U شرح مشخصات هدف
format U حدود و مشخصات فرش
security U مشخصات کاربران مجاز
particulars U جزئیات خصوصیات مشخصات
papers U ورقه مشخصات کشتی
papered U ورقه مشخصات کشتی
paper U ورقه مشخصات کشتی
string U برچسب مشخصات یک رشته
general specification U مشخصات عمومی قرارداد
ammunition data card U کارت مشخصات مهمات
characteristics U مشخصات ومختصات وسایل
ems U مشخصات حافظه گسترشی
title U مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
physical characteristics U مشخصات زمین خصوصیات بدنی
sourcing of suppliers U یافتن اسامی و مشخصات فروشندگان
cataloging U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloged U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
characteristic U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
titles U مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
headers U اطلاعات مشخصات در ابتدای نوار
tidal tables U جداول مشخصات جذر و مددریا
charge sheet U ورقه حاوی مشخصات متهم
matrolinous U پارهای ازصفات و مشخصات از مادر
charge sheets U ورقه حاوی مشخصات متهم
cataloguing U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
enhanced expanded memory specification U مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
described U بیان مشخصات کسی یا چیزی
describing U بیان مشخصات کسی یا چیزی
header U اطلاعات مشخصات در ابتدای نوار
damping charactristics U مشخصات خفه شدن ارتعاش
describe U بیان مشخصات کسی یا چیزی
describes U بیان مشخصات کسی یا چیزی
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
specification U ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
per U طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
specification U یات مشخصات ساخته نشده باشد
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
badge reader U ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
functional condition code U کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
highs U وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
highest U وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high U وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
specific duties U عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
projected U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
Type cable U مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
label U رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
assault area diagram U نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
labeling U رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
labels U رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
project U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
projects U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
blueprints U تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprint U تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
Green Book U مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
labelled U رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
inherits U یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
throughput U بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
inheriting U یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
headers U بخشی از داده در ابتدای نوار مغناطیسی که حاوی مشخصات
aviation weather U مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
header U بخشی از داده در ابتدای نوار مغناطیسی که حاوی مشخصات
inherit U یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
work drawing U نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
filename U کد مشخصات دیسکت که به برنامه اختصاص داده شده است
shop drawing U نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
service marking U علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
over U بالای
overhead U بالای سر
overhead U در بالای سر
above U بالای
atop of U بالای
above U بالای سر
upping U بالای
into the bargain U بالای ان
oer U بالای
upped U بالای
up U بالای
outreach U بالای سر
over U بالای سر
at the top of U در بالای
atop of U در بالای
over- U بالای سر
over- U بالای
log U وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
logs U وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . U مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
roof tree U کش بالای شیروانی
oer U بالای سر روی سر
uptown U بالای شهر
mean high water U اب بالای میانگین
mantel board U در بالای بخاری
knap U بالای تپه
ridge piece U کش بالای شیروانی
ridge pole U کش بالای شیروانی
fanlight U پنجره بالای در
fanlights U پنجره بالای در
in- U بالای روی
aloft U در بالای زمین
in U بالای روی
ridge tree U کش بالای شیروانی
overhead stroke U ضربه از بالای سر
overhead forehand U فورهند از بالای سر
plunging fire U اتش بالای سر
pressure above the atmosphere U فشار بالای جو
overhead cover U حفاظ بالای سر
overhead backhand U بک هند از بالای سر
upstream U بالای رودخانه
over the horizon U بالای افق
crow's nest U بالای بلندی
over the horizon U از بالای افق
up the street U بالای خیابان
crowns U بالای هرچیزی
crown U بالای هرچیزی
rooftops U بالای بام
run over <idiom> U حرکت از بالای
on U بالای در باره
fan light U پنجره بالای در
It passed over my head. U از بالای سرم رد شد
rooftop U بالای بام
above the earth U بالای زمین
rates U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
configured off U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
lotus intel U مشخصات حافظه گسترشی لوتوس- اینتل مایکروسافت specification expandedmemory icrosoft
rate U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
configured out U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
superlunary U واقع بر بالای ماه
exoatmosphere U ترکش اتمی بالای جو
penthouse U اطاقک بالای بام
refereeing U داور بالای والیبال
referees U داور بالای والیبال
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
intercepting ditch U ابرو بالای خاکبرداری
rain water head U طشتک بالای ناودان
penthouses U اطاقک بالای بام
on station U پروازهواپیما بالای هدف
bed moulding U گچبری بالای کتیبه
aloft U سطوح بالا در بالای
bartizan U کنگره بالای برج
refereed U داور بالای والیبال
aboveground U در بالای سطح زمین
aerospace projection operations U بالای منطقه عملیات
spike over the block U ابشار از بالای دفاع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com