Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
degrees of freedom
U
درجات ازادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
degress of comparison
U
درجات سه گانه
emancipation proclamation
U
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
presentation day
U
روز دادن درجات در دانشکده
variations of temperature
U
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
eurytherm
U
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
to take orders
U
منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
after top center
U
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
before top center
U
تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
after bottom center
U
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ پایین
before bottom center
U
تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ پایین
openness
U
ازادی
liberals
U
ازادی
liberticide
U
ازادی کش
insubjection
U
ازادی
large n
U
ازادی
independence
U
ازادی
looseness
U
ازادی
manumission
U
ازادی
freeness
U
ازادی
liberation
U
ازادی
liberties
U
ازادی
indpendence
U
ازادی
enfranchisement
U
ازادی
liberal
U
ازادی
liberty
U
ازادی
emancipation
U
ازادی
releases
U
ازادی
freedom
U
ازادی
released
U
ازادی
release
U
ازادی
freedoms
U
ازادی
immunity
U
ازادی
options
U
ازادی
option
U
ازادی
freedom of choice
U
ازادی انتخاب
freedom of trade
U
ازادی تجارت
liberator
U
ازادی بخش
parole
U
ازادی مشروط
freedom of enterprise
U
ازادی تجارت
paroled
U
ازادی مشروط
paroles
U
ازادی مشروط
freedom of seas
U
ازادی دریاها
freedom of experssion
U
ازادی بیان
freedom of belief
U
ازادی عقیده
conditional discharge
U
ازادی مشروط
catholicity
U
ازادی فکر
degree of freedom
U
درجه ازادی
economic freedom
U
ازادی اقتصادی
advantages accruning from
U
ازادی مطبوعات
freedom of the press
U
ازادی نگارش
edict of emancipation
U
منشور ازادی
freedom of the press
U
ازادی مطبوعات
elbow room
U
ازادی عمل
emancipatory
U
ازادی بخش
paroling
U
ازادی مشروط
toleration
U
ازادی ازادگی
liberty of the press
U
ازادی مطبوعات
liberty party
U
حزب ازادی
manumission
U
ازادی برده
market freedom
U
ازادی بازار
market freedom
U
ازادی تجاری
medal of freedom
U
مدال ازادی
probation
U
ازادی بقیدالتزام
free will
U
ازادی اراده
probation
U
ازادی مشروط
freehand
U
ازادی عمل
freehand
U
ازادی در تصمیم
manumit
U
ازادی بخشیدن
free enterprise
U
ازادی اقتصادی
the champion of liberty
U
مدافع ازادی
statue of liberty
U
مجسمه ازادی
laissez-faire
U
ازادی تجارت
civil liberty
U
ازادی مدنی
freedom to choose
U
ازادی در انتخاب
relief
U
فراغت ازادی
civil liberties
U
ازادی مدنی
probational
U
ازادی بقیدالتزام
habeas corpus
U
حکم ازادی
elbowroom
U
ازادی عمل
liberally
U
ازادی خواهانه
liberators
U
ازادی بخش
free thought
U
ازادی فکر لامذهب
free thinking
U
ازادی از قیود مذهب
free movement of capital
U
ازادی جابجایی سرمایه
the champion of liberty
U
سنگ بسینه زن ازادی
laissez-faire
U
ازادی کسب و کار
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
laissez-faire
U
ازادی صادرات وواردات
probationary period
U
دوره ازادی مشروط
libertarian
U
طرفدار ازادی اراده
liberal school
U
مکتب ازادی اقتصادی
franchises
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
laissez faire
U
ازادی مطلق اقتصادی
franchise
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
liberal
U
ازادی خواه زیاد
latitudes
U
ازادی عمل وسعت
liberals
U
ازادی خواه زیاد
liberty of conscience
U
ازادی عقیده یا فکر
libertarians
U
طرفدار ازادی اراده
liberalism
U
اصول ازادی خواهی
libertarianism
U
طرفداری از ازادی فردی
nurse of liberty
U
پرورشگاه یا مهد ازادی
overindulgence
U
ازادی بیش از حد دادن
declaration of indulgence
U
اعلام ازادی دینی
latitude
U
ازادی عمل وسعت
the liberal party
U
حزب یا دسته ازادی خواه
ransoms
U
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
disestablishing
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishes
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablish
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheels
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheel
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
jubilees
U
روز ازادی سال ویژه
jubilee
U
روز ازادی سال ویژه
nationalists
U
ازادی خواه واستقلال طلب
nationalists
U
ملی گرا ازادی طلب
nationalist
U
ملی گرا ازادی طلب
scope
U
میدان دید ازادی عمل
Soc
U
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
illiberal
U
متعصب مخالف اصول ازادی
four freedoms
U
ازادی در نطق و بیان عقیده
nationalist
U
ازادی خواه واستقلال طلب
edict of emancipation
U
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
ransom
U
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
piscary
U
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
liberalism
U
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
gold palm
U
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
individualism
U
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
manchester school
U
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
paroling
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
the open door
U
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
paroled
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
four freedoms
U
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
mr. and mrs billiards
U
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility
U
قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
ticket of leave
U
سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
necessity
U
درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serf
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap
U
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
rate integration gyro
U
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
resistance force
U
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
liberalparty
U
حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
economic liberalism
U
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
individualism
U
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
guild socialism
U
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com