English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
joiner door U دربهای اب ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to rig the market U با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
square design U طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
waterproofs U نم ناپذیر
unchallenged U بحث ناپذیر
waterproof U نم ناپذیر
watertight U اب ناپذیر
inappeasable U ناپذیر
waterproofed U نم ناپذیر
imperviable U نم ناپذیر
indefeasible U فسخ ناپذیر
indecomposable U فساد ناپذیر
incorruptibly U بطورفساد ناپذیر
inconvertible U مبادله ناپذیر
incompressible U فشار ناپذیر
incompressible U تراکم ناپذیر
incommutable U تخفیف ناپذیر
incommutable U استحاله ناپذیر
incommutably U تبدیل ناپذیر
indefeasible U بطلان ناپذیر
inextinguishably U بطورتسکین ناپذیر
inexplorable U کاوش ناپذیر
inexhaustibly U بطورپایان ناپذیر
inexcitable U هیجان ناپذیر
ineludible U گریز ناپذیر
indubious U تردید ناپذیر
indisributable U بخش ناپذیر
indispansably U بطورچاره ناپذیر
indisciplinable U انظباط ناپذیر
indiminishable U کاهش ناپذیر
indefectible U خلل ناپذیر
infrangible U تجزیه ناپذیر
incommensurable U مقایسه ناپذیر
incommensurable U سنجش ناپذیر
incoercible U انقباض ناپذیر
exhautless U خستگی ناپذیر
engrained U چاره ناپذیر
ego alien U خود ناپذیر
drainless U خستگی ناپذیر
deathless U فنا ناپذیر
beyond bearing U تحمل ناپذیر
air proof U هوا ناپذیر
achromic U رنگ ناپذیر
achromatic U رنگ ناپذیر
irredeemable U پایان ناپذیر
indestructible U فنا ناپذیر
incorrigible U اصلاح ناپذیر
fatigueless U خستگی ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inappellable U پژوهش ناپذیر
indefatigable U خستگی ناپذیر
inappealable U پژوهش ناپذیر
inalterable U تغییر ناپذیر
imperviable U سرایت ناپذیر
invincible U شکست ناپذیر
impenitent U توبه ناپذیر
impartible U بخش ناپذیر
immitigable U تخفیف ناپذیر
immiscible U امتزاج ناپذیر
immiscible U امیزش ناپذیر
unwearying U خستگی ناپذیر
incodensable U انقباض ناپذیر
inirritable U تحریک ناپذیر
unchallenged U انکار ناپذیر
impracticable <adj.> U انجام ناپذیر
inexecutable <adj.> U انجام ناپذیر
unfeasible <adj.> U انجام ناپذیر
sure-fire U شکست ناپذیر
waterproof wire U سیم نم ناپذیر
water proof U رطوبت ناپذیر
untouchability U لمس ناپذیر
unsearchable U کاوش ناپذیر
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.> U تحمل ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unobjectionable U اعتراض ناپذیر
uninflammable U اشتعال ناپذیر
undecidable U تصمیم ناپذیر
irriversible U برگشت ناپذیر
irresolvable U تجزیه ناپذیر
irresistable U مقاومت ناپذیر
irremissible U اغماض ناپذیر
irrecoverably U بطوراصلاح ناپذیر
irrecoverable U جبران ناپذیر
irrecocilably U بطوروفق ناپذیر
ireversible U تغییر ناپذیر
invariant U تغییر ناپذیر
intangibly U بطورلمس ناپذیر
insusceptible U تایید ناپذیر
insol U انحلال ناپذیر
nanoaddressable U نشانی ناپذیر
non descript U وصف ناپذیر
unconquerable U تسخیر ناپذیر
uncomputable U محاسبه ناپذیر
unchangeable U تغییر ناپذیر
unappeasable U استمالت ناپذیر
unappealabe U پژوهش ناپذیر
stainless U زنگ ناپذیر
spanless U پیمایش ناپذیر
sateless U سیری ناپذیر
remediless U درمان ناپذیر
raintight U باران ناپذیر
nonsuperimposable U انطباق ناپذیر
non descript U تشریح ناپذیر
inscrvtable U تفحص ناپذیر
unavoidable U اجتناب ناپذیر
unbeatable U باخت ناپذیر
interminable U پایان ناپذیر
unceasing U ایست ناپذیر
incurable U درمان ناپذیر
incurable U بهبودی ناپذیر
intangible U لمس ناپذیر
incurable U علاج ناپذیر
inaccessible U ارتباط ناپذیر
inaccessible U دسترسی ناپذیر
inscrutable U نفوذ ناپذیر
indeterminable U تعیین ناپذیر
unaccountably U توضیح ناپذیر
disconsolate U تسلی ناپذیر
irreconcilable U وفق ناپذیر
immortal U فنا ناپذیر
unaccountable U توضیح ناپذیر
voracious U سیری ناپذیر
incomparable U مقایسه ناپذیر
uncompromisingly U مصالحه ناپذیر
uncompromising U مصالحه ناپذیر
unceasing U پایان ناپذیر
ineluctable U چاره ناپذیر
adamantly U تزلزل ناپذیر
impermeable U رطوبت ناپذیر
irreversible U برگشت ناپذیر
unanswerable U جواب ناپذیر
irreversible U بازگشت ناپذیر
unanswerable U تکذیب ناپذیر
impermeable U نشت ناپذیر
overpowering U مقاومت ناپذیر
inevitable U اجتناب ناپذیر
inflexible U انحناء ناپذیر
unbearable U تحمل ناپذیر
irreversible U واگشت ناپذیر
adamant U تزلزل ناپذیر
unbearably U تحمل ناپذیر
inconceivable U تصور ناپذیر
undeniably U انکار ناپذیر
undeniable U انکار ناپذیر
immobile U جنبش ناپذیر
impregnable U رسوخ ناپذیر
impermeable U تراوش ناپذیر
insufferable U تحمل ناپذیر
passive U اثر ناپذیر
passives U اثر ناپذیر
nondescript U وصف ناپذیر
impassive U تالم ناپذیر
imperturbable U تزلزل ناپذیر
irrefutable U تکذیب ناپذیر
irremediable U چاره ناپذیر
indescribable U وصف ناپذیر
inconsolably U دلداری ناپذیر
irrefutable U انکار ناپذیر
inconsolable U دلداری ناپذیر
uncontrollable U کنترل ناپذیر
uncontrollably U کنترل ناپذیر
integral U جدایی ناپذیر
rigid U انعطاف ناپذیر
unassailable U یورش ناپذیر
insupportable U تحمل ناپذیر
intolerable U تحمل ناپذیر
infallible U لغزش ناپذیر
inestimable U تخمین ناپذیر
irreconcilable U اشتی ناپذیر
irreparable U جبران ناپذیر
unalterable U تغییر ناپذیر
invariable U تغییر ناپذیر
unerring U خطا ناپذیر
immutable U تغییر ناپذیر
unexceptionable U استثناء ناپذیر
irrevocably U بطورفسخ ناپذیر
inseparable U تفکیک ناپذیر
inalienable U بیع ناپذیر
unavoidable U چاره ناپذیر
atomic U تجزیه ناپذیر
insoluble U انحلال ناپذیر
interminably U بطور پایان ناپذیر
nonflexible price U قیمت انعطاف ناپذیر
irreversible process U فرایند برگشت ناپذیر
irresistibly U بطور مقاومت ناپذیر
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
irreversible reaction U واکنش برگشت ناپذیر
irreversibly U بطور تغییر ناپذیر
incurably U بطور علاج ناپذیر
irreversible steels U فولادهای برگشت ناپذیر
irreversible damage U اسیب جبران ناپذیر
nonflexible wage U مزد انعطاف ناپذیر
unchangeably <adv.> U به طور تغییر ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com