English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
praecocial U درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unpriced U درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
undershot U درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
gymnopaedic U درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
pensile birds U پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
nide U جوجههای قرقاول
cleck U ازتخم در اوردن
agamic U بی نیاز ازتخم نر
ipso dixit U گفته بی دلیل گفته استبدادی
embryonic membrane U ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
about U درباب
concerning U درباب
preovulatory U واقع شونده درمرحله قبل ازتخم گذاری
see of rome U درباب پاپ
holy see U درباب پاپ
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
an ovoviviparous animal U جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
egg tooth U نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
prosodemic U درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
this line does not scan U وزن این شعر با تقطیع معلوم میشودکه درست نیست
broods U کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brooded U کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brood U کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
necessity U درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
dixit U گفته
doctrine U گفته
doctrines U گفته
parol U گفته
dite U گفته
dicta U گفته
I was told ... U به من گفته شد ...
sentence U گفته
sayings U گفته
sentences U گفته
sentencing U گفته
saying U گفته
statements U گفته
statement U گفته
termed <adj.> <past-p.> U گفته شده
statement U گفته بیانیه
stated <adj.> <past-p.> U گفته شده
unsay U گفته نشدن
statements U گفته بیانیه
named <adj.> <past-p.> U گفته شده
spoken U گفته شده
told U گفته شده
to leave unsaid U نا گفته گذاردن
tag U گفته مبتذل
maxim U گفته اخلاقی
tags U گفته مبتذل
maxims U گفته اخلاقی
that was said above که دربالا گفته شد
that was said above U که درفوق گفته شد
bywords U گفته اخلاقی
byword U گفته اخلاقی
mentioned <adj.> <past-p.> U گفته شده
said U گفته شده
ipsedixit U گفته محض
he is said to have fled U گفته اند
ipso dixit U گفته محض
It is being said that ... U گفته می شود که ...
laconism U گفته پر مغز
so saying U اینرا گفته
missatement U گفته نادرست
above said U بالا گفته شده
divers statements U گفته هایی چند
abovementioned <adj.> U گفته شده در بالا
it is truly said U راست گفته اند
foregoning U پیش گفته شده
ipso dixit U او خود گفته است
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
aforesid U پیش گفته شده
ipsedixit U خود او گفته است
it is well said U خوب گفته اند
direct oration U گفته یا قول مستقیم
above-mentioned <adj.> U گفته شده در بالا
above-quoted <adj.> U گفته شده در بالا
It is an old saying that … U از قدیم گفته اند که ...
aforementioned <adj.> U گفته شده در بالا
d. of a statement U تکذیب گفته ایی
afore-mentioned <adj.> U گفته شده در بالا
If only you had told me . U کاش به من گفته بودی
on cne's own initiative U بی انکه کسی گفته باشد
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
in proof of his statement U برای اثبات گفته خود
indirect oration U گفته یا قول غیر مستقیم
dictum U گفته افهار نظر قضایی
dictums U گفته افهار نظر قضایی
recant U گفته خود را تکذیب کردن
recanted U گفته خود را تکذیب کردن
recanting U گفته خود را تکذیب کردن
recants U گفته خود را تکذیب کردن
I told you , didnt I ? U من که بتو گفتم ( گفته بودم )
Actions speak louder than words . U دو صد گفته چونیم کردار نیست
put in <idiom> U اضافه چیزی که قبلا گفته شد
ipsissima verba U عین بیانات و گفته شخص
Enough has been said! U به اندازه کافی گفته شده!
It needs to be said that ... U لازم هست که گفته بشه که ...
per U طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
affimable U شایسته انکه بطورقطع گفته شود
What you say is true in a sense . U گفته شما به معنایی صحیح است
action speaks louder than words <proverb> U دو صد گفته چون نیم کردار نیست
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
it say in the bible that U درکتاب مقدس گفته شده است
to repeat oneself U کاریا گفته خودرا تکرار کردن
ana U :مجموعه یا گلچینی از گفته هاو اقوال یک شخص
post classical U در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
A constant guest is never welcome . <proverb> U به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
it is g. believed that... U عموماعقیده دارند که ....
they are individ different U تک تک با هم فرق دارند
within living memory U به یاد دارند
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
Walls are ears. <proverb> U دیوارها گوش دارند .
conifers U که میوه مخروطی دارند
they differ in kind U جنساباهم فرق دارند
conifer U که میوه مخروطی دارند
they are at war with japan U باژاپن جنگ دارند
They have had their differences for a long time . U مدنتهااست با هم اختلاف دارند
minimus U از چندتن که یک نام دارند
diclinous U درختانی که نر وماده دارند
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
they itch for a fight U کرم جنگیدن دارند
permanent structures U به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
Thank goodness! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank God! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
indirect speech U گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
the run of the hills is east U تپه ها سوی خاورامتداد دارند
My hair is falling out. U موهای سرم دارند میریزند.
to be of the mind that ... U این عقیده [نظر] را دارند که ...
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
The days are getting shorter now . U روزها دارند کوتاه می شوند
The apples are bruised . U سیبها لک زده ( لکه دارند )
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
to yet had it U طرف مثبت اکثریت را دارند
active material U موادی که خاصیت تجزیه دارند
they are t of their doctrines U اصول خودرامحکم نگاه می دارند
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
rub something in <idiom> U دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
pregnant use of a verb U بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
diurnal U مربوط به روز جانورانی که درروزفعالیت دارند
enfilade U [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
these two view are polesapart U این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
open court U دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
They are famed for their courage. U بخاطر شجاعت وجسارتشان شهرت دارند
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
boxed U موضوعاتی که همه در یک جعبه قرار دارند
red legs U نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
counselling U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsels U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
suites U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
histories U یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
suite U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
chains U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
utopian socialism U شارل فوریه و لوئی بلان قرار دارند
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
chain U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
history U یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
roundup U سواران و اسبهایی که در این گردآوری شرکت دارند
planar U اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
flat U فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
flattest U فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
They are poles apart. U یک دنیا باهم فرق دارند ( بسیار متفاوتند )
roundups U سواران و اسبهایی که در این گردآوری شرکت دارند
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibble U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
balun U مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند
flock U [الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
bulk petroleum U سوخت قوال مخازنی که بیش از 55 گالن فرفیت دارند
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
He was engrossed in conversation . U فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند
Gun laws need to be revisited. U قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
All members are entitled to use the swimming pool. U همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
casings U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
tree U سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
Do the trains connect? U [خط] قطارها به هم اتصال دارند؟ [برای عوض کردن قطار]
1 and 2 are poles apart. <idiom> U ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
casing U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
pin compatible U تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com