English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isocratic U دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
I had a very hard time ot it. U دراینکار پوستم کنده شد
He must have a hand in it. U حتما" دراینکار دست دارد
I did it unwittingly. I lost count. U از دستم دررفت
He twisted my arm. U دستم را پیچاند
I am busy . my hands are tied. U دستم بند است
She furtively pressed my hand . U یواشکی دستم را فشارداد
She pressed my hand . U دستم را فشار داد
authorizations U اختیارات
I have no access to anywhere . U دستم از همه جا کوتاه است
My hand is bruised. U دستم ضرب دیده است
The hot fat scalded my hand . U روغن داغ دستم را سوزاند
I cant reach the shelf . U دستم به قفسه نمی رسد
I am tied up ( busy) at the moment. U الان دستم بند است
I know Tehran like the back of my hand . U تهران رامثل کف دستم می شناسم
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball. مگر کف دستم را بو کرده بودم.
My nose (hand)is bleeding. U دماغم ( دستم ) خون می آید
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
in power U دارای اختیارات
full powers U اختیارات تام
full power U اختیارات تام
delegation of authority U دادن اختیارات
limited power U اختیارات محدود
devolution U تفویض اختیارات
I have just received your letter. U کاغذت تازه به دستم رسیده است
What's the damage? U چقدر خرج روی دستم می افتد؟
The ring is too small for my finger. U انگشتر به انگشتم ( دستم ) نمی رود
i will do my possible U هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
mandatory powers U اختیارات دولت قیم
power of the keys U اختیارات کلیسای پاپ
ultra vires U تجاوز از حدود اختیارات
To have full powers. U اختیارات کامل داشتن
excathedra U طبق اختیارات محوله
deed of assignment U سند واگذاری اختیارات
fully empovered U دارای اختیارات تام
If I lay my hands on him. U اگر دستم به اوبرسد می دانم چکار کنم
ultra vires U خارج از حدود اختیارات قانونی
divest someone of his power U از کسی سلب اختیارات کردن
straw boss U [سرپرست فاقد اختیارات کافی]
ultra vires U بیش از حدود اختیارات قانونی
deprive someone of his power U از کسی سلب اختیارات کردن
have one's hand full U کار مهمتر داشتن [دستم یا دستش بند است]
proconsul U افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
To exceed ones authority. U ازحدود اختیارات خود فراتر رفتن
i lost my a U دار و ندار خود را گم کردم همه چیز از دستم رفت
titular charge daffaires U کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
lagate a latere U نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
isocracy U حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
exchange of full powers U رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
departmentalism U اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
I agree. U قبول دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I have a headache. U من سر درد دارم.
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم
I have tobacco. من یک توتون دارم.
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
i intend to stay here U خیال دارم که ...
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
i wish to stay here U میل دارم ...
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I need my e U من دوست دارم
it is in my recollection U یاد دارم
i maintain U عقیده دارم که ...
my a is 0 years U من 04سال دارم
own a house U خانهای دارم
close the door please U خواهش دارم
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
i have as many books as you U کتاب شما دارید منهم دارم
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
I have a son your age. U پسری دارم بسن ( وسال) شما
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
i p to arrange an intrriew U قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
i intend my son for the bar U خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
Is there enough time to change trains? U آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t. U برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
i suffer from headache U سردرد دارم دچار سردرد هستم
Now I'm starting to believe it. U دارم یواش یواش قبولش میکنم.
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com