Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kick around
<idiom>
U
دراطراف دراز کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
repose
U
دراز کشیدن غنودن
lies
U
: دراز کشیدن استراحت کردن
lie
دراز کشیدن استراحت کردن
lied
U
: دراز کشیدن استراحت کردن
To crane ones neck .
U
گردن کشیدن (دراز کردن بیرون آوردن )
horizontal
U
دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
circa
U
دراطراف
anent
U
دراطراف
he looked about
U
دراطراف
epistyle
U
گچ بری دراطراف در
circumlunar
U
دراطراف ماه
around
U
پیرامون دراطراف
circumfluent
U
جاری شونده دراطراف
helminthology
U
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
ambient water
U
ابی که در عمق معین دراطراف غواص است
circulation
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
periodontal
U
واقع دراطراف دندان یا دندانها ضریع دندانی
circulations
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
boulevards
U
خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
boulevard
U
خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
barburetor heater
U
جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
retention area
U
قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight
U
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
vectored attacks
U
تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
U
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
teleran system
U
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
snuffling
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinges
U
درد کشیدن تیر کشیدن
agonise
U
زحمت کشیدن درد کشیدن
twinge
U
درد کشیدن تیر کشیدن
soricine
U
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
drag
U
کشیدن بزور کشیدن
drags
U
کشیدن بزور کشیدن
dragged
U
کشیدن بزور کشیدن
lengthwise
U
دراز
longish
U
دراز
macro
U
دراز
oblongated
U
دراز
toom
U
دراز
lengthy
U
دراز
to piece out
U
دراز
prolix
U
دراز
verbose
U
دراز
oblongs
U
دراز
oblong
U
دراز
to eke out
U
دراز
to be prolonged
U
دراز
linear
U
دراز
long headed
U
سر دراز
longed
U
دراز
dolichomorphic
U
دراز تن
longest
U
دراز
longer
U
دراز
long
U
دراز
long-
U
دراز
longheaded
U
دراز سر
longs
U
دراز
narrower
U
دراز وباریک
long bill
U
نوک دراز
lengthening
U
دراز کردن
lengthen
U
دراز شدن
drag on
<idiom>
U
دراز کردن
narrow
U
دراز وباریک
streek
U
دراز کردن
lengthened
U
دراز کردن
narrowed
U
دراز وباریک
longevity
U
دراز عمری
lengthened
U
دراز شدن
narrowest
U
دراز وباریک
protract
U
دراز کردن
far fetched
U
دور و دراز
long-winded
U
دراز نفس
long-time
U
دراز مدت
long-drawn-out
U
دور و دراز
verbalization
U
دراز گویی
lengthens
U
دراز کردن
elongation
U
دراز شدگی
long life
U
عمر دراز
far-fetched
U
دور و دراز
to stretch out
U
دراز کردن
long-life
U
عمر دراز
lengthens
U
دراز شدن
lengthening
U
دراز شدن
long winded
U
دراز نفس
couchant
U
دراز کشیده
long necked
U
گردن دراز
long range
U
دراز مدت
long run
U
دراز مدت
long shunt
U
شنت دراز
long term
U
دراز مدت
long wind
U
دراز نفسی
longeval
U
دراز عمر
longhead
U
کله دراز
long billed
U
نوک دراز
long eared
U
گوش دراز
long bone
U
استخوانهای دراز
sniping
U
نوک دراز
snipes
U
نوک دراز
sniped
U
نوک دراز
snipe
U
نوک دراز
codling
U
یکجورسیب دراز
codlin
U
یکجورسیب دراز
ileum
U
روده دراز
inductile
U
دراز نشو
lantern jawed
U
چانه دراز
lanternjaws
U
چانه دراز
morella cherry
U
گیلاس دم دراز
tender fleshed cherry
U
گیلاس دم دراز
elongating
U
دراز شدن
lengthen
U
دراز کردن
gangling
U
طولانی و دراز
pintail
U
اردک دم دراز
stretches
U
دراز کردن
stretched
U
دراز کردن
stretch
U
دراز کردن
lanky
U
دراز وباریک
weedy
U
دراز و باریک
prolixity
U
دراز نویسی
elongating
U
دراز کردن
elongates
U
دراز شدن
blue moon
U
زمان دراز
at full length
U
دراز کشیده
proboscises
U
پوزه دراز
proboscis
U
پوزه دراز
oblonated
U
دراز :درازنا
elongate
U
دراز کردن
oblongs
U
دراز پهنا
oblong
U
دراز پهنا
elongate
U
دراز شدن
elongates
U
دراز کردن
prolongate
U
دراز کردن
long run
[American E]
<adj.>
U
دراز مدت
wader
U
مرغ دراز پا
extend
U
دراز کردن
string
U
چسبناک دراز
in the long run
U
در دراز مدت
long term
<adj.>
U
دراز مدت
longer-term
U
دراز مدت
long-term
U
دراز مدت
mongoose
U
میمون پوزه دراز
windbags
U
نطاق روده دراز
windbag
U
نطاق روده دراز
chatterboxes
U
ادم روده دراز
long-lived
U
دراز عمر معمر
chatterbox
U
ادم روده دراز
long-lived
U
دارای عمر دراز
chaises longues
U
نوعی نیمکت دراز
tractile
U
لوله شو دراز شدنی
tusks
U
دندان دراز وتیز
ileac
U
وابسته به روده دراز
tusk
U
دندان دراز وتیز
long necked flask
U
بالن گردن دراز
to make old bones
U
عمر دراز کردن
long horned grasshopper
U
ملخ شاخک دراز
chaise longue
U
نوعی نیمکت دراز
interminably
U
بطور بسیار دراز
mongooses
U
میمون پوزه دراز
abusive
ناسزاوار زبان دراز
long lived
U
دارای عمر دراز
reach
U
دراز کردن دست
full bottomed
U
دارای دنباله دراز
verbosity
U
دراز نویسی پرگویی
hatchet face
U
صورت دراز وباریک
to live a long life
U
عمر دراز کردن
godwit
U
نوک دراز ابی
grallatorial
U
وابسته به دراز پایان
ileal
U
وابسته به روده دراز
ileitis
U
اماس روده دراز
johnboat
U
قایق دراز و باریک
weed
U
دراز و لاغر پوشاک
long-term
U
دوره دراز مدت
weeded
U
دراز و لاغر پوشاک
weeding
U
دراز و لاغر پوشاک
lanternjaws
U
ارواره دراز و لاغر
longer-term
U
دوره دراز مدت
tirade
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirades
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
verbose
U
دراز نویس درازگو
secular trend
U
روند دراز مدت
mygale
U
موش پوزه دراز
proboscis monley
U
بوزینه دراز بینی
daddy-long-legs
U
بابا لنگ دراز
orang-outangs
U
یکجوربوزینه دراز دست
orang-outans
U
یکجوربوزینه دراز دست
spindle
U
دراز و باریک شدن
spindles
U
دراز و باریک شدن
porrect
U
دراز کردن جلوگذاردن
longicorn
U
دارای شاخک دراز
orang-outang
U
یکجوربوزینه دراز دست
paidle
U
یکجوربیل دسته دراز
orangoutang
U
بوزینه دست دراز
gibbon
U
میمون دراز دست
gibbons
U
میمون دراز دست
prolate
U
دوک وار دراز
orang outang
U
یکجوربوزینه دراز دست
extended pole piece
U
قطبک دراز شده
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...