Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
My earnings come to around 5ooo Tomans per month.
U
درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I dont have one toman let alone a thousand tomans .
U
هزار تومان که هیچه یک تومان هم ندارم
major general
U
امیر تومان تومان اغا
major generals
U
امیر تومان تومان اغا
per mensem
U
درماه
proximo
U
درماه اینده
To take ones leave .
U
هزار تومان کم آورده ام
I was stung for a fiver.
U
پنج تومان تیغم زدند
Mother left me 500 tomans .
U
مادرم برایم 500 تومان گذاشت
I knocked off another 1000 tomans.
U
1000 تومان دیگه از قیمت زدم
I wI'll give him credit for a mI'llion tomans . He is good for a mI'llion tomans .
U
پیش من تا یک میلیون تومان محل ( اعتبار) دارد
My rent is 2000 tomanas per month.
U
اجاره خانه ام ماهی 2000 تومان است
He is a capable man . he is a man of ability .
بنظر او یک میلیارد تومان بی قابل
[ناقابل]
است
upper memory
U
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
definitions
U
حدود
tether
U
حدود
compass
U
حدود
ranges
U
حدود
ranged
U
حدود
range
U
حدود
neighbourhoods
U
حدود
neighbourhood
U
حدود
precincts
U
حدود
vicinity
U
حدود
neighborhoods
U
حدود
definition
U
حدود
tethered
U
حدود
tethering
U
حدود
tethers
U
حدود
thereabouts
U
در آن حدود
purview
U
حدود
neiggourhood
U
حدود
in the neighbourhood
U
در حدود
roughly
<adv.>
U
حدود
ambit
U
حدود
modules
U
حدود
module
U
حدود
scantling
U
حدود
about
<adv.>
U
حدود
delimits
U
حدود
perambulation
U
حدود
limit
U
حدود
about
U
در حدود
delimit
U
حدود
scope
U
حدود
well nigh
U
در حدود
delimited
U
حدود
realms
U
حدود
realm
U
حدود
delimiting
U
حدود
confine
U
حدود
confining
U
حدود
well-nigh
U
در حدود
precinct
U
حدود
trimester
U
در حدود سه ماه
thereabout
U
دران حدود
verges
U
نزدیکی حدود
verge
U
نزدیکی حدود
therabout
U
دران حدود
yaw
U
تجاوز از حدود
whereabouts
U
درچه حدود
confinement
U
تحدید حدود
reaching
U
وسعت حدود
reaches
U
وسعت حدود
reached
U
وسعت حدود
reach
U
وسعت حدود
graphic limits
U
حدود گرافیکی
boundary
U
حدود چیزی
class interval
U
حدود طبقه
class limits
U
حدود طبقه
limits of confidence
U
حدود اطمینان
limit of fire
U
حدود اتش
limit check
U
مقابله حدود
in round numbers 00
U
در حدود 001 عد د
hereabout
U
دراین حدود
probability limits
U
حدود احتمالی
purview
U
حدود میدان
delimitation
U
تعیین حدود
delimitation
U
تحدید حدود
gamut
U
حدود حیطه
confidence limits
U
حدود اطمینان
confidence limits
U
حدود اعتماد
coextensive
U
هم حدود وثغور
coastal frontier
U
حدود ساحلی
purview of an occupation
U
حدود کاری
vicinity
U
در حدود در اطراف
with in ear shot
U
در حدود صدا رس
runs
U
ردپا حدود
line
U
حدود رویه
demarcation
U
تعیین حدود
ranges
U
حدود وسعت
boundaries
U
حدود یکان
ranges
U
حدود محدوده
ranged
U
حدود وسعت
out
U
خارج از حدود
ranged
U
حدود محدوده
range
U
حدود وسعت
out-
U
خارج از حدود
lines
U
حدود رویه
range
U
حدود محدوده
within cry
U
در حدود صد ارس
boundary
U
حدود یکان
thereabouts
U
در حدود آن وقت
in the neighborhood of
U
در حدود
[ریاضی]
yawed
U
تجاوز از حدود
periphery
U
محیط حدود
peripheries
U
محیط حدود
outed
U
خارج از حدود
run
U
ردپا حدود
frontiers
U
حدود و ثغور
boundaries
U
حدود چیزی
outre
U
خارج از حدود معمولی
mark out a ground
U
تحدید حدود زمین
delimits
U
تعیین کردن حدود
delimited
U
تحدید حدود کردن
delimiting
U
تحدید حدود کردن
whereabout
U
حدود تقریبی مکان
delimit
U
تحدید حدود کردن
ultra vires
U
تجاوز از حدود اختیارات
delimit
U
تعیین کردن حدود
delimiting
U
تعیین کردن حدود
format
U
حدود و مشخصات فرش
delimited
U
تعیین کردن حدود
thereabouts
U
در حدود آن میزان یا تعداد
limitation clause
U
ماده تعیین حدود
limitation clause
U
عبارت تعیین حدود
demarcated
U
تعیین حدود کردن
demarcates
U
تعیین حدود کردن
demarcating
U
تعیین حدود کردن
abound
O
تعیین حدود کردن
scope
U
میدان و برد و حدود
peg
U
تعیین حدود کردن
pegs
U
تعیین حدود کردن
sphere
U
مرتبه حدود فعالیت
spheres
U
مرتبه حدود فعالیت
demarcate
U
تعیین حدود کردن
orbits
U
دور حدود فعالیت
orbit
U
دور حدود فعالیت
inbound
U
محصور در حدود معینی
tolerance
U
حدود قابل تحمل
tolerances
U
حدود قابل تحمل
compass
U
حدود وثغور حوزه
delimits
U
تحدید حدود کردن
orbited
U
دور حدود فعالیت
ultra vires
U
خارج از حدود اختیارات قانونی
ultra vires
U
بیش از حدود اختیارات قانونی
transfer limit
U
حدود تصحیحات انتقال تیر
quart
U
پیمانهای در حدود بیک لیتر
quarts
U
پیمانهای در حدود بیک لیتر
corrida
U
برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
range of music
U
حدود یا میدان علم موسیقی
to override one's commission
U
از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
as far as in me lies
U
تا انجاکه در حدود توانایی من است
neatline
U
خطوط باریک حدود کناره نقشه
to live beyond one's means
U
بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
to make both ends meet
U
در حدود درامد خود خرج کردن
boundary disclaimer
U
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
We will be checking out around noon.
ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
limit of fire
U
حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
transition layer
U
منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
field of view
U
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
the bill defined his powers
U
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
ultra vires
U
بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
iron pyrites
U
ترکیب شیمیائی است که حدود 5 تا 02 درصداهن دارد
buddy line
U
طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
to mark out a ground
U
حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
metric ton
U
مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
transfer limit
U
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
rated power
U
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
parameter
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameters
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
mysticism
U
مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
parameters
U
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameter
U
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
elastic banding
U
روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
parameters
U
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameter
U
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
hard sectored
U
دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
virtual
U
فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
golf course
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf courses
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
transputer
U
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
beta range
U
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
banding
U
روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
ocant altitude
U
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
something like 00 rials
U
سد ریال چیزی کم چیزی بالا در حدود سد ریال
vase design
U
طرح گلدانی
[طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
Tibet
U
تبت
[این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com