Perdic | دختر مردیا بچه زن صفت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 163 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	cissies U	دختر مردیا بچه زن صفت
	sissies U	دختر مردیا بچه زن صفت
	sissy U	دختر مردیا بچه زن صفت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	interwed U	در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
	cousin U	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
	cousins U	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
	bachelors U	مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
	bachelor U	مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
	slut U	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
	sluts U	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
	girlie U	دختر
	phoebe U	دختر گا
	quean U	دختر
	sissified U	دختر
	wenches U	دختر
	girls U	دختر
	girl	دختر
	lass U	دختر
	lasses U	دختر
	she U	ان دختر یا زن
	granddaughters U	دختر دختر
	wench U	دختر
	grand daughter U	دختر دختر
	maid U	دختر
	maids U	دختر
	girly U	دختر
	daughters U	دختر
	granddaughter U	دختر دختر
	daughter U	دختر
	fille U	دختر
	daughtren U	دختر
	first cousin U	دختر عمه
	first cousin U	دختر دایی
	first cousins U	دختر عمو
	hoyden ar hoi U	دختر بی شرم
	first cousins U	دختر عمه
	hoyden ar hoi U	دختر گستاخ
	ingenue U	دختر ساده
	first cousin U	دختر خاله
	inheritress U	زن یا دختر ارث بر
	proserpina U	دختر زاوش
	proserpine U	دختر زاوش
	nurse maid U	دختر پرستار
	minx U	دختر گستاخ
	lass n U	دختر بچه
	trull U	دختر جوان
	whose d. is she? U	او دختر کیست
	inheritrix U	زن یا دختر ارث بر
	hoyden U	دختر گستاخ
	age of consent U	سن قانونی دختر
	first cousin U	دختر عمو
	first cousins U	دختر خاله
	first cousins U	دختر دایی
	girl scout U	پیشاهنگ دختر
	girl scouts U	پیشاهنگ دختر
	girlfriend U	دوست دختر
	girlfriends U	دوست دختر
	schoolgirl U	دختر مدرسه
	schoolgirls U	دختر مدرسه
	teeny-bopper U	دختر بچه
	teeny-boppers U	دختر بچه
	periwinkles U	گل تلفونی دختر
	colleen U	دختر بور
	colleen U	دختر موخرمایی
	bobby soxer U	دختر نابالغ
	granddaughter U	دختر پسر
	grandson U	پسر دختر
	bobby socker U	دختر نابالغ
	grandsons U	پسر دختر
	girl guide U	دختر پیشاهنگ
	belle U	دختر خوشگل
	stepdaughters U	دختر خوانده
	stepdaughter U	دختر خوانده
	maidens U	دختر باکره
	maiden U	دختر باکره
	belles U	دختر خوشگل
	wench U	دختر دهقان
	wenches U	دختر دهقان
	periwinkle U	گل تلفونی دختر
	cowgirl U	دختر گاوچران
	tomboys U	دختر پسروار
	gamine U	دختر کوچه
	nursemaids U	دختر پرستار
	hussies U	دختر گستاخ
	gamine U	دختر ولگرد
	nursemaid U	دختر پرستار
	hussies U	دختر جسور
	goddauhgter U	دختر تعمیدی
	grand son U	پسر دختر
	hussy U	دختر گستاخ
	demoiselle U	دختر خانم
	granddaughters U	دختر پسر
	tomboy U	دختر پسروار
	balletgirl U	دختر رقصنده
	czarevna U	دختر تزار
	hussy U	دختر جسور
	god daughter U	دختر تعمیدی
	She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. U	دختر خودرأیی است
	She is a pretty of it . U	دختر قشنگی؟ است
	milkmaid U	دختر شیر دوش
	girlie U	دختر وار دخترانه
	niece U	دختر برادر یا خواهر
	nieces U	دختر برادر یا خواهر
	milkmaids U	دختر شیر دوش
	fillies U	دختر شوخ و جوان
	filly U	دختر شوخ و جوان
	grisette U	دختر کارگر فرانسوی
	old maid U	دختر خانه مانده
	spinster U	دختر خانه مانده
	girly U	دختر وار دخترانه
	gamine U	دختر هوس باز
	townswoman U	دختر شهری فاحشه
	spinsters U	دختر خانه مانده
	alumna U	دختر یا زن فارغ التحصیل
	who is this girl ? U	این دختر کیست
	besom U	دختر گستاخ وجسور
	pinup U	تصویر دختر زیبا
	spinsterish U	مثل دختر ترشیده
	goddaughters U	دختر خواندهی روحانی
	goddaughter U	دختر خواندهی روحانی
	nymphet U	دختر کوچک و زیبا
	senorita U	دوشیزه دختر خانم
	princess of the blood U	دختر یا نوه پادشاه
	old maids U	دختر خانه مانده
	step daughter U	دختر اندر دخترزن یا شوهر
	statutory rape U	هتک ناموس دختر نابالغ
	princessroyal U	بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
	She is svelt . she has a small waist . U	دختر کمر باریکی است
	kitty U	دختر جوان زن سبک و جلف
	She is a good – looker . U	دختر خوش قیافه ای است
	She is very sweet . She is a pet . U	دختر خیلی نازی است
	kitties U	دختر جوان زن سبک و جلف
	She bore him a daughter. U	برایش یک دختر آورد (زائید)
	wenches U	فاحشه دختر بازی کردن
	wench U	فاحشه دختر بازی کردن
	jade U	دختر لاسی پشم سبز
	her next was a girl U	بچه دومش دختر بود
	electra complex U	حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
	paranymph U	دختر ملازم عروس به خانه داماد
	to pick up women <idiom> U	دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
	infanta U	دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
	She is a ball of fire. U	دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
	The blow made me giddy young girl . U	دختر گیج وسر بهوایی است
	Do you want to go out with me? U	با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
	girl scout U	عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
	girl scouts U	عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
	Will you go out with me? U	با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
	pinup girl U	دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
	to date U	باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
	to go out U	باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
	to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U	رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
	gals U	واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
	gal U	واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
	femme-fleur U	[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
	to pick up somebody U	کسی را پیدا کردن [دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
	How about going out together? U	نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
	to ask somebody out for dinner U	کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
	brownie U	دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
	brownies U	دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
	to pair somebody off [up] with somebody U	کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
	missy U	دختر خانم خانم
	I am done with you. U	رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
	I am [have] finished with you. U	رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]