Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stepdaughter
U
دختر خوانده
stepdaughters
U
دختر خوانده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interwed
U
در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin
U
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins
U
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
sluts
U
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut
U
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
defendant
U
خوانده
respondents
U
خوانده
defendants
U
خوانده
respondent
U
خوانده
foster child
U
فرزند خوانده
nurse child
U
فرزند خوانده
foster parents
U
والدین خوانده
illegibility
U
خوانده نشدنی
stepchild
U
فرزند خوانده
adopted son
U
پسر خوانده
stepchildren
U
فرزند خوانده
godchild
U
فرزند خوانده
mercury delay line
U
داده خوانده می شد
godchildren
U
فرزند خوانده
foster son
U
پسر خوانده
respondent
U
فرجام خوانده
unread
U
خوانده نشده
respondent in court of cassation
U
فرجام خوانده
adopted child
U
فرزند خوانده
appellee
U
پژوهش خوانده
appellee
U
فرجام خوانده
bidden guest
U
مهمان خوانده
deep read
U
بسیار خوانده
blood brothers
U
برادر خوانده
stepsons
U
فرزند خوانده
stepson
U
فرزند خوانده
called
U
فرا خوانده
unsung
U
خوانده نشده
blood brother
U
برادر خوانده
respondents
U
فرجام خوانده
to be called
U
به نامی خوانده شدن
invitee
U
مدعو شحص خوانده
called program
U
برنامه فرا خوانده
The people have got wise to him.
U
مردم دستش را خوانده اند
self-educated
U
پیش خود درس خوانده
fosterling
U
طفل شیرخوار فرزند خوانده
self educated
U
پیش خود درس خوانده
delay
U
خیر داده کاملاگ خوانده میشود
pleas
U
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
plea
U
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
relicta verificatione
U
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
loard of creation
U
بشر که اشرف المخلوقات خوانده میشود
particulars
U
دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
delaying
U
خیر داده کاملاگ خوانده میشود
delays
U
خیر داده کاملاگ خوانده میشود
omnim gatherum
U
مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
scan
U
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scanned
U
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
cantata
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
godmothers
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
scans
U
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
He has read the book from cover to cover .
U
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
godmother
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
cantatas
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
quean
U
دختر
girly
U
دختر
granddaughter
U
دختر دختر
she
U
ان دختر یا زن
maids
U
دختر
girlie
U
دختر
maid
U
دختر
phoebe
U
دختر گا
girl
دختر
girls
U
دختر
daughters
U
دختر
daughtren
U
دختر
fille
U
دختر
sissified
U
دختر
wench
U
دختر
wenches
U
دختر
lass
U
دختر
granddaughters
U
دختر دختر
lasses
U
دختر
daughter
U
دختر
grand daughter
U
دختر دختر
file handing routine
U
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
plea of tender
U
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
I assume that you did read this article.
U
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I premise that you did read this article.
U
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
girlfriends
U
دوست دختر
schoolgirls
U
دختر مدرسه
teeny-bopper
U
دختر بچه
age of consent
U
سن قانونی دختر
whose d. is she?
U
او دختر کیست
girlfriend
U
دوست دختر
inheritrix
U
زن یا دختر ارث بر
first cousin
U
دختر دایی
demoiselle
U
دختر خانم
girl scout
U
پیشاهنگ دختر
hoyden
U
دختر گستاخ
hoyden ar hoi
U
دختر گستاخ
hoyden ar hoi
U
دختر بی شرم
inheritress
U
زن یا دختر ارث بر
trull
U
دختر جوان
first cousins
U
دختر دایی
czarevna
U
دختر تزار
grand son
U
پسر دختر
ingenue
U
دختر ساده
lass n
U
دختر بچه
first cousin
U
دختر عمه
first cousins
U
دختر عمو
nurse maid
U
دختر پرستار
first cousins
U
دختر خاله
first cousins
U
دختر عمه
gamine
U
دختر ولگرد
gamine
U
دختر کوچه
first cousin
U
دختر خاله
minx
U
دختر گستاخ
granddaughters
U
دختر پسر
schoolgirl
U
دختر مدرسه
first cousin
U
دختر عمو
proserpina
U
دختر زاوش
proserpine
U
دختر زاوش
girl scouts
U
پیشاهنگ دختر
god daughter
U
دختر تعمیدی
goddauhgter
U
دختر تعمیدی
cowgirl
U
دختر گاوچران
hussy
U
دختر گستاخ
hussy
U
دختر جسور
tomboy
U
دختر پسروار
tomboys
U
دختر پسروار
grandsons
U
پسر دختر
granddaughter
U
دختر پسر
girl guide
U
دختر پیشاهنگ
belle
U
دختر خوشگل
belles
U
دختر خوشگل
grandson
U
پسر دختر
hussies
U
دختر جسور
hussies
U
دختر گستاخ
nursemaid
U
دختر پرستار
nursemaids
U
دختر پرستار
wench
U
دختر دهقان
maiden
U
دختر باکره
maidens
U
دختر باکره
balletgirl
U
دختر رقصنده
bobby socker
U
دختر نابالغ
bobby soxer
U
دختر نابالغ
colleen
U
دختر موخرمایی
colleen
U
دختر بور
teeny-boppers
U
دختر بچه
wenches
U
دختر دهقان
periwinkle
U
گل تلفونی دختر
periwinkles
U
گل تلفونی دختر
barbershop
U
وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
refresh
U
تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refreshed
U
تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refreshes
U
تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
demurrer
U
عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
who is this girl ?
U
این دختر کیست
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
U
دختر خودرأیی است
She is a pretty of it .
U
دختر قشنگی؟ است
goddaughter
U
دختر خواندهی روحانی
goddaughters
U
دختر خواندهی روحانی
townswoman
U
دختر شهری فاحشه
milkmaid
U
دختر شیر دوش
girly
U
دختر وار دخترانه
gamine
U
دختر هوس باز
nieces
U
دختر برادر یا خواهر
besom
U
دختر گستاخ وجسور
alumna
U
دختر یا زن فارغ التحصیل
spinsters
U
دختر خانه مانده
spinster
U
دختر خانه مانده
girlie
U
دختر وار دخترانه
old maids
U
دختر خانه مانده
old maid
U
دختر خانه مانده
filly
U
دختر شوخ و جوان
fillies
U
دختر شوخ و جوان
niece
U
دختر برادر یا خواهر
milkmaids
U
دختر شیر دوش
grisette
U
دختر کارگر فرانسوی
nymphet
U
دختر کوچک و زیبا
pinup
U
تصویر دختر زیبا
senorita
U
دوشیزه دختر خانم
princess of the blood
U
دختر یا نوه پادشاه
spinsterish
U
مثل دختر ترشیده
wager of law
U
نوعی از دفاع که خوانده به استنادسوگند خود و یازده تن ازهمسایگان بری الذمه می شد
Queen's English
[King's English]
<idiom>
U
[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
She is svelt . she has a small waist .
U
دختر کمر باریکی است
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
She is a good – looker .
U
دختر خوش قیافه ای است
She is very sweet . She is a pet .
U
دختر خیلی نازی است
wench
U
فاحشه دختر بازی کردن
statutory rape
U
هتک ناموس دختر نابالغ
kitty
U
دختر جوان زن سبک و جلف
kitties
U
دختر جوان زن سبک و جلف
wenches
U
فاحشه دختر بازی کردن
cissies
U
دختر مردیا بچه زن صفت
her next was a girl
U
بچه دومش دختر بود
sissy
U
دختر مردیا بچه زن صفت
sissies
U
دختر مردیا بچه زن صفت
She bore him a daughter.
U
برایش یک دختر آورد (زائید)
jade
U
دختر لاسی پشم سبز
step daughter
U
دختر اندر دخترزن یا شوهر
acknowledged mail
U
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
paranymph
U
دختر ملازم عروس به خانه داماد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com