Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tit
U
دختریازن نوک پستان
tits
U
دختریازن نوک پستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mastectomies
U
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
mastectomy
U
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
breasts
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
mammillary
U
پستان مانند بصورت پستان
mammiform
U
پستان مانند بصورت پستان
mammilliform
U
پستان
breasts
U
پستان
Milky Way
U
پستان زن
breast
U
پستان
mammilary
U
پستان
sebesten
U
سگ پستان
mamma
U
پستان
mammila
U
نوک پستان
garget
U
اماس پستان
mammalgia
U
پستان درد
garget
U
پستان درد
mastitis
U
ورم پستان
chesty
U
درشت پستان
breast-feeds
U
با پستان شیردادن
breast-feed
U
با پستان شیردادن
breast-fed
U
با پستان شیردادن
to suck milk
U
پستان مکیدن
papilla
U
نوک پستان
mastoid
U
پستان مانند
mastodynia
U
پستان درد
full breasted
U
بزرگ پستان
bosomy
U
پستان مانند
pap
U
نوک پستان
teats
U
نوک پستان
teat
U
نوک پستان
bras
U
پستان بند
nipples
U
نوک پستان
nipple
U
نوک پستان
bra
U
پستان بند
brassieres
U
پستان بند
brassiere
U
پستان بند
plumper
U
پستان مصنوعی
bodices
U
پستان بند
dug
U
نوک پستان
mammilate
U
دارای پستان
weans
U
از پستان گرفتن
mammary
U
مربوط به پستان
weaned
U
از پستان گرفتن
bodice
U
پستان بند
wean
U
از پستان گرفتن
breast-feeds
U
شیر پستان دادن
breast-feed
U
شیر پستان دادن
acromastitis
U
اماس نوک پستان
bosom
U
دارای پستان شدن
falsie
U
لایی پستان بند
udder
U
پستان گاو و مانند ان
nipples
U
ازنوک پستان خوردن
breast-fed
U
شیر پستان دادن
udders
U
پستان گاو و مانند ان
teats
U
شبیه نوک پستان
mammillate
U
دارای پستان یا پستانک
bosomy
U
دارای پستان برجسته
teat
U
شبیه نوک پستان
mastitis
U
اماس غدههای پستان
mastodynia
U
پستان مانند پستانی
mammary gland
U
دژپیه یا غده پستان
nipple
U
ازنوک پستان خوردن
bosoms
U
دارای پستان شدن
pap
U
هر چیزی شبیه نوک پستان
mammilary
U
دارای برامدگیهای پستان مانند
mammila
U
اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
falsie
U
پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
She is laying a guilt trip on
[is guilt-tripping]
me for not breast feeding.
U
او
[زن]
به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من
[به او]
شیر پستان نمی دهم.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com