English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
upper class U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper classes U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upperclassman U کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
look to <idiom> U آمادگی برای چیزی
readiness to accept آمادگی برای پذیرش
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
China has signalled [its] readiness to resume talks. U چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
operation U آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
dtr U سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
configured out U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured off U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. U آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
handshakes U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
handshake U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
Masters of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
devices U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
integrated U روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
re entry vehicle U نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
hand-held U کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
off hand U بدون آمادگی
cold turkey U بدون آمادگی
wing it <idiom> U بدون آمادگی
take steps <idiom> U آمادگی یافتن
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
secondary school U دبیرستان
secondary schools U دبیرستان
middle school U دبیرستان
middle schools U دبیرستان
high school U دبیرستان
haute ecole U دبیرستان
secondery school U دبیرستان
school U دبیرستان
high schools U دبیرستان
schools U دبیرستان
junior high school U دبیرستان مقدماتی
gym U زورخانه دبیرستان
lycee U دبیرستان فرانسوی
gymnasiums U زورخانه دبیرستان
gymnasium U زورخانه دبیرستان
principals U رئیس دانشکده یا دبیرستان
principal U رئیس دانشکده یا دبیرستان
professor U معلم دبیرستان یا دانشکده
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
high schools U مدرسه متوسطه دبیرستان
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
junior schools U دوره اول دبیرستان
junior school U دوره اول دبیرستان
professors U معلم دبیرستان یا دانشکده
lycee l U دبیرستان دولتی درفرانسه
forms U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
prom U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
proms U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
juniors U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
junior U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
non matriculated U دوره دبیرستان را بپیان نرسانده یا بدانشگاه پذیرفته نشده
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Univ U دانشگاه
college U دانشگاه
university U دانشگاه
universities U دانشگاه
academy دانشگاه
colleges U دانشگاه
dramatics U کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
academy U دانشگاه هنر
technical university U دانشگاه فنی
state university U دانشگاه ایالتی
staff college U دانشگاه جنگ
academies U دانشگاه اموزشگاه
state university U دانشگاه دولتی
Chancellor U رئیس دانشگاه
the institution of a universit U تاسیس دانشگاه
Chancellors U رئیس دانشگاه
senior technical college U دانشگاه فناوری
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
polytechnic U دانشگاه فناوری
University of Applied Sciences [UAS] U دانشگاه فناوری
president U رئیس دانشگاه
presidents U رئیس دانشگاه
academical U دانشجوی دانشگاه
war college U دانشگاه عالی جنگ
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
matriculant U قبول شده در دانشگاه
semester U دوره 61 هفتهای دانشگاه
rector U رئیس دانشگاه رهبر
rectors U رئیس دانشگاه رهبر
chairing U کرسی استادی در دانشگاه
semesters U دوره 61 هفتهای دانشگاه
vice-chancellor U معاون رئیس دانشگاه
vice chancellor U معاون رئیس دانشگاه
chair U کرسی استادی در دانشگاه
chaired U کرسی استادی در دانشگاه
oxonian U وابسته به دانشگاه اکسفورد
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
chairs U کرسی استادی در دانشگاه
vice-chancellors U معاون رئیس دانشگاه
handshaking U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshakes U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
As a university professor , his performance stank. U طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
in the schools U مشغول دادن امتحانات دانشگاه
spring practice U دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
send down U دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
mattriculation U نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
He was not admitted to the university. U اورا به دانشگاه راه ندادند
matriculation U امتحان ورودی دانشگاه کنکور
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
berkeley unix U گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
chancellery U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
underclassman U شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
chancellory U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
academia U حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
jayvee U عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
university extension U تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
bachelors U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelor U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
entrancing U ورود
entry U ورود
appulse U ورود
entrance U ورود
entranced U ورود
admitance U ورود
entrances U ورود
entree U ورود
infare U ورود
re-entry U ورود
arrivals U ورود
accession U ورود
importation U ورود
ingression U ورود
entrance fee U حق ورود
import U ورود
entrance fees U حق ورود
inductions U ورود
induction U ورود
ingress U ورود
arrival U ورود
imported U ورود
inning U ورود
importing U ورود
right of entry U حق ورود
introgression U ورود
introit U ورود
air inclusion U ورود هوا
arr U ورود
re entry U ورود
token U بلیط ورود
token U اجازه ورود
admittance U ورود دخول
capital inflow U ورود سرمایه
on arrival U هنگام ورود
fifo U به ترتیب ورود
entry side U جهت ورود
input of current U ورود جریان
tokens U اجازه ورود
entry point U نقطه ورود
tokens U بلیط ورود
entering angle U زاویه ورود
first in first out U بترتیب ورود
entree U اجازهء ورود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com