English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
patrol judge U داور برج طول مسیر اسبدوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
grasses U چمن مسیر اسبدوانی
grass U چمن مسیر اسبدوانی
stretches U قسمت اخر مسیر اسبدوانی
post- U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
stretched U قسمت اخر مسیر اسبدوانی
training track U مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
posted U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
flat race U مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
posts U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
stretch U قسمت اخر مسیر اسبدوانی
post U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
pole U چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
poles U چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
circuit U پیست اسبدوانی
circuits U پیست اسبدوانی
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
boys U سوارکار مسابقه اسبدوانی
boy U سوارکار مسابقه اسبدوانی
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
turf U پیست چمن اسبدوانی
post time U زمان شروع اسبدوانی
highweight handicap U مسابقه اسبدوانی با امتیازمتفاوت وزن
early foot سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
free legged U بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
handride U اسبدوانی بدون کمک مهمیز یاشلاق
barriers U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
clubhouse turn U انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
turfman U صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
condition book U کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
barrier U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
speeds U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeding U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
steeplechases U اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechase U اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
break U جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
breaks U جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
arbiter U داور
arbiters U داور
umpire U داور
arbitrator U داور
arbitrators U داور
refereed U داور
umpires U داور
referee U داور
umpiring U داور
referees U داور
refereeing U داور
judge U داور
judges U داور
judged U داور
judging U داور
umpired U داور
jurors U داور
marker U داور
markers U داور
juror U داور
arbitator U داور
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
umpire U داور مانور
umpires U داور مانور
awards U رای داور
refereeing U داور مسابقات
netcord umpire U داور تور
judicial arbitrator U داور قانونی
field judge U داور میدان
ump U کمک داور
refereed U داور مسابقات
umpired U کمک داور
umpire U کمک داور
placing judge U داور خط پایان
sole arbitrator U داور منفرد
head linesman U داور خط کناری
referee U داور مسابقات
umpired U داور مانور
umpires U کمک داور
referee's whistle U سوت داور
arbiters U قاضی داور
award U رای داور
foot fault judge کمک داور
referee stops contest U استوپ داور
net cord judge U داور تور
awarded U رای داور
umpiring U داور مانور
referees U داور مسابقات
line official U داور خط تجمع
umpiring U کمک داور
judicial arbitrator U داور قضائی
awarding U رای داور
referee throw U پرتاب داور
arbiter U قاضی داور
dissents U مشاجره بر سر رای داور
jooshim U داور کنار تکواندو
umpiring U سرداور داور مسابقات
justiciary U داور عالی رتبه
refereed U داور مسابقات شدن
deashim U داور وسط تکواندو
shushin U داور وسط کاراته
umpired U سرداور داور مسابقات
referee U داور مسابقات شدن
stopped U استوپ داور بوکس
refereeing U داور مسابقات شدن
refereeing U داور بالای والیبال
umpire U سرداور داور مسابقات
fukushin U کمک داور کاراته
the judgewas corrupted U داور به رشوه تطییع شد
stop U استوپ داور بوکس
back judge U داور در محوطه دفاعی
referees U داور مسابقات شدن
referees U داور بالای والیبال
aftereffect U اثر بعدی داور
stopping U استوپ داور بوکس
refereed U داور بالای والیبال
dissented U مشاجره بر سر رای داور
referee U داور بالای والیبال
umpires U سرداور داور مسابقات
sole arbitrator U حکم یا داور انحصاری
dissent U مشاجره بر سر رای داور
stops U استوپ داور بوکس
ground judge U داور زمین شمشیربازی
classics U مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classic U مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
protesting U اعتراض به رای داور کشتی
protested U اعتراض به رای داور کشتی
protests U اعتراض به رای داور کشتی
protest U اعتراض به رای داور کشتی
The referee blew for full-time. U داور سوت پایان بازی را زد.
backfield U جای بازیگر پشت داور
flagman U داور مخصوص تشخیص امتیاز
referee's position U اعلام کشتی در خاک از سوی داور
twos U دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
two U دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
officiate U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
order of service U سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
rhadamanthus U داور سخت گیر ورشوه خوار
officiated U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
The referee put a boycott on him . U داور اورا از بازی محروم کرد
officiates U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
slow whistle U تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
jump ball U توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
paddock judge U داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
technical foul U خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
chest protector U لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
refereed U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referee U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
receding leg U شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
faulted U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
route U مسیر
busses U مسیر
bussed U مسیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com