Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
continuous grading
U
دانه بندی پیوسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sieve analysis
U
تجزیه دانه خاک توسط الک ازمایش دانه بندی
granulating
U
دانه بندی
grading
U
دانه بندی
aggregate
U
مصالح دانه بندی
air elutriation
U
دانه بندی با هوا
poorly graded
U
دانه بندی نامنظم
aggregates
U
مصالح دانه بندی
grading curve
U
منحنی دانه بندی
continuous grading
U
دانه بندی یکسره
granulator
U
دستگاه دانه بندی
paricle size analysis
U
دانه بندی کردن
gap grading
U
دانه بندی گسسته
gap grading
U
دانه بندی ناپیوسته
grading envelope
U
پوش دانه بندی
grading curve
U
نمودار دانه بندی
grading envelope
U
منطقه دانه بندی
well graded
U
خوب دانه بندی شده
coarse aggregate
U
مصالح دانه بندی درشت
corn snow
U
برفی که دانه بندی درشت دارد
wet classifler
U
سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
gooseflesh
U
دانه دانه شدن یا ترکیدگی پوست در اثر سرما یا ترس
grain
U
دانه دانه کردن جوانه زدن
granulator
U
دانه دانه کننده ماشین خردکردن
fine grained
U
دانه دانه شده ریز
corns
U
میخچه دانه دانه کردن
granularly
U
بطور دانه دانه یا جودانه
granulate
U
دانه دانه شدن یا کردن
corn
U
میخچه دانه دانه کردن
away
U
پیوسته بطور پیوسته
granulate
U
دانه دانه کردن
grainer
U
دانه دانه کننده
granulated metal
U
فلز دانه دانه
granularity
U
دانه دانه بودن
granulation
U
دانه دانه سازی
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
annexed
U
پیوسته
in connexion with
U
پیوسته به
ceaseless
U
پیوسته
cohesive
U
به هم پیوسته
incessantly
U
پیوسته
d. in
U
پیوسته
attached
U
پیوسته
everywhen
U
پیوسته
on end
U
پیوسته
on and on
U
پیوسته
continuous
U
پیوسته
continous
U
پیوسته
conjoint
U
پیوسته
concomitant
U
پیوسته
continual
U
پیوسته
coalescent
U
پیوسته
alway
U
پیوسته
affined
U
پیوسته
proximate
U
پیوسته
cursive
U
پیوسته
incessant
U
پیوسته
allied
U
پیوسته
never ceasing
U
پیوسته
ceaselessly
U
پیوسته
coadunate
U
پیوسته
contiguous
U
پیوسته
continued
U
پیوسته
married
U
پیوسته
uninterrupted
U
پیوسته
legato
U
پیوسته
for evermore
U
پیوسته
eternal
U
پیوسته
perpetually
U
پیوسته
round-the-clock
U
پیوسته
non-stop
U
پیوسته
for ever and aday
U
پیوسته
burst
U
پیوسته
bursts
U
پیوسته
syndetic
U
پیوسته
unremittingly
U
پیوسته
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
continuous form
U
ورقه پیوسته
nid nod
U
پیوسته جنبیدن
burst mode
U
حالت پیوسته
burster
U
فرم پیوسته
continuous processing
U
پردازش پیوسته
continuous error
U
خطای پیوسته
forever
U
جاویدان پیوسته
continuous process
U
فرایند پیوسته
continuous forms
U
ورقههای پیوسته
continuous phase
U
فاز پیوسته
nid nod
U
پیوسته جنباندن
continuous paper
U
کاغذ پیوسته
peals
U
صدای پیوسته
pealing
U
صدای پیوسته
pealed
U
صدای پیوسته
peal
U
صدای پیوسته
continuous duty
U
کار پیوسته
compact
U
بهم پیوسته
connecting arrangement
U
ترتیب پیوسته
conjunct
U
بهم پیوسته
against
U
پیوسته مجاور
gamosepalous
U
پیوسته کاسبرگ
linked list
U
لیست پیوسته
without intermission
U
پیوسته لاینقطع
to whittle at
U
پیوسته بریدن
gamophyllous
U
پیوسته برگ
continuate
U
پیوسته بهم
continuous distributions
U
توزیع پیوسته
continuous data
U
دادههای پیوسته
diligence
U
کوشش پیوسته
gamopetalous
U
پیوسته گلبرگ
without rest
U
پیوسته لاینقطع
compacts
U
بهم پیوسته
compacting
U
بهم پیوسته
accretion
U
رشد پیوسته
compacted
U
بهم پیوسته
diligency
U
کوشش پیوسته
continuous function
U
تابع پیوسته
flow chip
U
براده پیوسته
full time
U
پیوسته کار
collateral measures
U
اقدامت پیوسته
connected measures
U
اقدامت پیوسته
collective
U
بهم پیوسته
aggregate
U
بهم پیوسته
haunts
U
پیوسته امدن به
thereunto
U
بضمیمیه ان پیوسته به ان
haunt
U
پیوسته امدن به
incessant drinking
U
پیوسته گساری
inseparate
U
بهم پیوسته
end to end
U
سرهم پیوسته
insobriety
U
شرب پیوسته
vicinal
U
در همسایگی پیوسته
sustained yield
U
بازده پیوسته
sympetalous
U
پیوسته گلبرگ
symphsis
U
عضو پیوسته
indiscrete
U
بهم پیوسته
to be in a state of f.
U
پیوسته درتغییربودن
contiguous
U
همجوار پیوسته
continuous variable
U
متغیر پیوسته
aggregates
U
بهم پیوسته
continuous traffic line
U
خط پیوسته امد و شد
continuous tone
U
ته رنگ پیوسته
continuous tone
U
اهنگ پیوسته
continuous spectrum
U
طیف پیوسته
continuous scrolling
U
حرکت پیوسته
adjoin
U
پیوسته بودن
adjoined
U
پیوسته بودن
adjoins
U
پیوسته بودن
permanent water level
U
تراز پیوسته اب
whittle
U
پیوسته کم کردن
ex post
U
بوقوع پیوسته
accrete
U
بهم پیوسته
statement with debate
U
بیانیه با بحث پیوسته
tractor feed
U
تغذیه کاغذ پیوسته
steadily
U
بطور پیوسته و یکنواخت
continuous function
U
تابع پیوسته
[ریاضی]
uniterrupted
U
پیوسته غیرمقطوع دایم
indiscretely
U
بطور بهم پیوسته
so let us always be kind
U
پیوسته مهربان باشیم
to run on
U
بهم پیوسته بودن
to hang together
U
باهم پیوسته یامتحدبودن
to chop and change
U
پیوسته تغییررای دادن
to breed in and in
U
پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
zigzagging
U
خطوط جناغی پیوسته
steadied
U
پیوسته ویکنواخت کردن
zigzagged
U
خطوط جناغی پیوسته
order about
U
پیوسته پی فرمان فرستادن
zigzag
U
خطوط جناغی پیوسته
to peg a way at some work
U
پیوسته درسرچیزی کارکردن
zigzags
U
خطوط جناغی پیوسته
to keep on
U
پیوسته نگاه داشتن
continuing appropriation
U
تامین اعتبار پیوسته
continuous levelling
U
تراز یابی پیوسته
continuous packing column
U
ستون پر شده پیوسته
he kept on speaking
U
پیوسته سخن میگفت
direct connected
U
ماشینهای بهم پیوسته
continuous forms
U
فرم های پیوسته
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
continuous rating
U
کار پیوسته اسمی
continuous flow analyser
U
تجزیه گر جریان پیوسته
continuous extraction apparatus
U
دستگاه استخراج پیوسته
gamopetalous
U
دارای گلبرگ پیوسته
gamophyllous
U
دارای برگ پیوسته
gamosepalous
U
دارای کاسبرگ پیوسته
always
U
پیوسته همه وقت
steady
U
پیوسته ویکنواخت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com